مبانی نظری و پیشینه تحقیق مکتب فرانکفورت، ابعاد نفوذ و علم ارتباطات

دانلود فایل

عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق مکتب فرانکفورت، ابعاد نفوذ و علم ارتباطات

 

فرمت فایل: word

تعداد صفحات: 45

 

یکی از بنیادی­ترین مفاهیم مکتب فرانکفورت، "نظریه انتقادی" است که ماکس هورکهایمر آن را طرح کرد. در دوران فعالیت موسسه پژوهش اجتماعی فرانکفورت همواره پارادایم فکری و روشی اعضاء آن در چهارچوب نظریه انتقادی و به نوعی همگام با آن بوده است. هورکهایمر پس از برگزیده شدن به عنوان مدیر"موسسه پژوهش های اجتماعی"، در سخنرانی افتتاحیه خود با عنوان وضعیت کنونی فلسفه اجتماعی و وظایف یک موسسه تحقیقات اجتماعی، به ارائه خط مشی جدید موسسه پرداخت. این سخنرانی بعدها توسط مقاله دیگری توسط وی به نام "نظریه سنتی و نظریه انتقادی" به تفضیل بیان شد. هورکهایمر معتقد بود که نظریه سنتی فاقد توان رهایی بخشی[1]و پیشبرد مفهوم Emancipation به معنای وسیع فلسفی است که به نوعی «شرایط امکان و تحقق دانایی» را فراهم آورد. او رسالت موسسه و نظریه انتقادی را به این صورت بیان داشت که رسالت نظریه انتقادی اندیشیدن به همان نکته فراموش شده و اصلی، یعنی شرایط امکان و تحقق دانایی است(احمدی، 1387: 119). موضوع مورد اشاره در نظریه انتقادی در علوم انسانی این است که هدف علوم انسانی فهم رویدادهای خاص است و نه در مفهومی که در علوم طبیعی وجود دارد یعنی صورت بندی رویدادهای عام و این مسئله که فردیت انسان به عنوان یکی از مفاهیم در کلیت روش زندگی و تاریخ به شمار می­آید نکته مهمی است. اصولا از نظر هورکهایمر ویژگی اساسی نظریه دیالکتیکی نقد جامعه، به عنوان بدیل رویه غالب علم (نظریه سنتی) تعریف می­شود.

رویه غالب علم یا نظریه سنتی از نظر هورکهایمر علمی است که نسبت به خودش، به محیط تاریخی­اش و هم به اثرهای اجتماعی­اش نابینا است(ایوکوسه، استفن آبه، 1389: 91). تعریفی دیگر از اندیشمند مکتب فرانکفورت لئو لوونتال: «نشان دادن و توصیف جهان زشت و کثیف»(جمادی، 1388: 12). و تعریفی دیگر از هربرت مارکوزه که «نظریه انتقادی هرگز فقط در پی افزایش معرفت به خودی خود نیست هدف این نظریه رهایی انسان از بردگی است.» (کانرتون، 1392: 262). به عبارت دیگر و با توجه به تعاریف ذکر شده نظریه انتقادی درصد شناختی نو از مناسبات اجتماعی است ودرصدد برگشودن پرده­های ناپیدای مناسبات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی که باعث اعمال سلطه بر جامعه به طور نامحسوس می­شود.

امروزه محرک تفکر انتقادی تلاش اصیل برای بر گذشتن از وضعیت پر تنش است، کوششی است برای از میان بردن تقابل میان هدف مندی، خودانگیختگی و عقلانیت فرد از یک سو و شرایط کاری جامعه از سوی دیگر در [تفکر انتقادی] این مفهوم پنهان است که انسان تا زمانی که این وحدت را از نو بازیابد با خود در تعارض خواهد بود(کولاکوفسکی، 1387: 394). نکات مهم نظریه انتقادی در مقابل نظریه سنتی انتقادی که هورکهایمر و دیگر اندیشمندان انتقادی آن را دنبال کرده­اند چهار مورد زیر است:الف- انتقاد به نظریه مارکسیسم ارتدکس، ب- انتقاد به پوزیتیویسم، پ- انتقاد به جامعه مدرن(مدرنیته) و در نهایت ت- انتقاد به فرهنگ

 

[1] -Emancipation

 

فهرست مطالب

پیشینه تحقیق

مرور بر نظریه­ ها و اندیشه­ ها

پیشینه

تعاریف بنیادی مکتب فرانکفورت

انتقاد به نظریه مارکسیسم ارتدکس

انتقاد از پوزیتیویسم

انتقاد از جامعه شناسی

نقد از فرهنگ

 نقد درونی و نقد ذاتی
عقلانیت ابزاری
 فرهنگ توده ­وار
صنعت فرهنگ

تکنیک روانی

اندیشه‌های اندیشمندان مکتب فرانکفورت

کلاسیک­ها

ماکس هورکهایمر (1973- 1895)
 تئودور ویزگروند آدورنو (1969- 1903)
هربرت مارکوزه (1979- 1898)
والتر بنیامین (1940- 1892)

نسل دوم اندیشمندان مکتب فرانکفورت

 نگاه تاریخی علم ارتباطات

 ریشه ­ها و جنبه ­های شکل­ گیری

فلسفه ­ی نظریه­ های ارتباطات

پارادایم­ها و رویکردها

 نقاط عطف در پژوهش­های ارتباط جمعی

منابع

دانلود فایل