پاورپوینت فصل 10 انواع ساختارهای سازمانی کتاب تئوری سازمانی (سختار و طرح سازمان) استفین رابینز

- پاورپوینت فصل 10 انواع ساختارهای سازمانی کتاب تئوری سازمانی (سختار و طرح سازمان) استفین رابینز

پاورپوینت فصل 10 انواع ساختارهای سازمانی کتاب تئوری سازمانی (سختار و طرح سازمان) استفین رابینز

پاورپوینت فصل 10 انواع ساختارهای سازمانی کتاب تئوری سازمانی (سختار و طرح سازمان) استفین رابینز 

 

تئوری سازمان (ساختار و طرح سازمان)

تألیف: استیفن رابینز


انواع ساختارهای سازمانی :
سازمان ها از جهتی شبیه اثرات انگشتانند و هر سازمانی ساختار منحصر به فرد خود را داراست.
با وجود این هیچ ساختاری نمی توان یافت
که به طور کامل منحصر به فرد باشد.
اگر به سازمان های فعلی موجود نگاهی بیندازیم به وضوح می بینیم که اکثر این سازمان ها عناصر مشترکیی دارند.
عناصر مشترک در سازمان ها :
پنج بخش اصلی هر سازمان از نظر هنری مینتزبرگ:
1) بدنه اصلی عملیات: کارکنانی که در ارتباط با تولید محصولات و یا ارائه خدمات مؤسسه کارهای اصلی را انجام می دهند.
2) بخش عالی سازمان: مدیران عالی سازمان، کسانی که مسئولیت کلی سازمان را به عهده دارند.
3) بخش میانی: مدیرانی که هسته عملیاتی را به بخش عالی سازمان پیوند می دهند.
4) متخصصین فن (فن سالاران): تحلیلگران، کسانی که مسئولیت اجرای شکل های خاص استانداردسازی به عهده دارند.
5) بخش ستاد پشتیبانی: افرادی که واحدهای ستادی را تصدی می کنند، کسانی که خدمات پیشتبانی غیرمستقیم به سازمان ارائه می دهند.
مدل 5 بخشی مینتزبرگ :
هر یک از این بخش های می توانند سازمان را تحت سلطه خود درآورند.
علاوه بر این، بسته به اینکه کدام بخش سازمان را تحت کنترل خود درآورده، چارچوب ساختاری مشخصی مورد استفاده قرار می گیرد.

مدل 5 بخشی مینتزبرگ :
اگر کنترل سازمان در دست هسته عملیاتی قرار گیرد تصمیمات به صورت عدم تمرکز اتخاذ می شود. این امر بوروکراسی حرفه ای را به وجود می آورد.
اگر مدیریت عالی حاکم بر سازمان شود کنترل متمرکز بوده و ساختار ساده بوجود می آید.
اگر مدیران میانی کنترل را به دست گیرند سازمان دارای تعداد زیادی بخش های خودگردان می شود و ساختارر شکل بخشی به خود می گیرد.
اگر تحلیلگران و متخصصین فنی غالب شوند، کنترل از طریق استاندارد سازی اعمال می شود و ساختار حاصله بوروکراسی ماشینی خواهد بود.
نهایتاً در مواردی که نیروهای ستادی و پشتیبانی حاکم بر سازمان گردند، کنترل از طریق نوعی تبادل و توازن دوو سویه اعمال می گیردد و در نتیجه ادهوکراسی ظهور پیدا می کند.
ساختار ساده :
چنین ساختاری به وسیله ویژگی هایی که در آن نیست،
نه ویژگی هایی که داراست شناخته می شود.

ساختار ساده دقیق طراحی نشده است، از پیچیدگی کمی برخوردار است و اختیارات در دست یک شخص خاص متمرکز می باشد.
ساختار ساده مناسب حال سازمان های تخت بوده، که یک هسته عملیاتی ارگانیک داشته و تقریباً همه افراد، گزارش کار خود را به یک مدیر عالی سازمان که قدرت تصمیم گیری در او متمرکز گردیده، ارائه می دهند.

نقاط قوت و ضعف ساختار ساده :
مزایا:

ساختار ساده سریعاً شکل می گیرد و منعطف شده و برای حفظ آن هزینه ای لازم نیست.
لایه های زائد در آن وجود ندارد.
مسئولیت های افراد مشخص است.
میزان ابهام در هدف در چنین ساختاری حداقل است.

معایب :

قابلیت کاربردی محدودی دارد.
وقتی که اندازه سازمان افزایش می یابد، عدم کفایت این ساختار ثابت می شود.
قدرت در دست یک نفر متمرکز است.
زمینه سوء استفاده از قدرت را بوسیله شخصی که قدرت در او متمرکز شده، فراهم می کند.
البته ساختار ساده به عنوان ساختاری که بیشترین ریسک را دارا بوده و حول محور خواسته های یک فرد خاص دور می زند توصیف و تشریح می شود.
چه موقع باید ساختار ساده را بکار گیرید؟
اگر سازمان کوچک بوده (تعداد کارکنان کم باشد)
و یا در مرحله شکل گیری است (سازمان تازه تأسیس باشد)
و یا محیط ساده و پویا می باشد
و یا سازمان مواجه با تهدیدات محیطی و یا نوعی بحران است
و یا اینکه مدیر ارشد، مالیکت سازمان را به عهده دارد
و یا مدیر ارشد اجرایی خواهان تمرکز قدرت در دست خود است
و یا از قدرت ناشی از اعتماد زیردستان برخوردار است.

نمونه کلاسیک ساختار ساده، مؤسسه یا سازمان کارآفرین است.

بوروکراسی ماشینی :
استاندارد سازی، مفهومی کلیدی است
که همه بوروکراسی های ماشینی بر آن تأکید دارند.
در بوروکراسی ماشینی وظایف عملیاتی بسیار تکراری بوده، قوانین و مقررات بسیار رسمی است، وظایف سازمانی در بخش های وظیفه ای گروه بندی شده اند، اختیار متمرکز می باشد.
تصمیم گیری از سلسله مراتب تبعیت می کند و نوعی ساختار سازمانی دقیق همراه با تمایز بسیار واضح بین فعالیت های صفی و ستادی حاکم است.
قوانین و مقررات بر کل ساختار حاکمیت دارند.
بخش کلیدی این طرح متخصصین فنی هستند.
نقاط قوت و ضعف بوروکراسی ماشینی :
مزایا:

توانایی آن در انجام فعالیت های استاندارد شده .
موجب پدیده صرفه جویی ناشی از مقیاس شده و دوباره کاری پرسنل و تجهیزات را حداقل می نماید.
اگر رده های پایین از توانایی و فراست کمی هم برخوردار باشند چنین ساختاری قابل اجراست.
نیاز کمی به استفاده از تصمیم گیرندگان با تجربه و نوآور در رده های پایین تر مدیران ارشد احساس می گردد.
همچنین برای تصمیمات برنامه ریزی شده، کارآمد می باشد.

معایب :

تخصص گرایی، تعارض بین واحدهای فرعی سازمان را ایجاد می کند.
اهداف واحد وظیفه ای، اهداف کلی سازمان را تحت الشعاع قرار می دهند.
چون در این ساختار افراد زیادی باید در یک واحد و یا یک بخش با هم کار کنند، بایستی بیش از حد به قوانین توجه شود.
چه موقع باید بوروکراسی ماشینی را بکار گیرید؟
بوروکراسی ماشینی موقعی کارآمد است که اندازه سازمان بزرگ بوده، محیط ساده و با ثبات باشد، فناوری مورد استفاده کارهایی تکراری را در بر دارد که می توانند استاندارد شوند.
بوروکراسی ماشینی در چه سازمان هایی وجود دارد؟
در شرکت های دارای تولید انبوه نظیر:
اتومبیل سازی و فولاد؛ سازمان های خدماتی که فعالیت های تکراری و ساده انجام می دهند از قبیل: زندان ها،، شرکت های بیمه، شرکت های تلفن؛ مؤسسات دولتی که کارهای عادی انجام می دهند نظیر: اداره پست، اداره وصول مالیات؛ سازمان هایی که نیازهای ایمنی خاص را برآورد می کنند از قبیل: شرکت های هواپیمایی و ادارات آتش نشانی.
همه این سازمانها فعالیت های یکنواخت و استاندارد شده در سطح بالا را انجام می دهند.

بوروکراسی حرفه ای :
بوروکراسی حرفه ای بدین دلیل مطرح شده که به سازمان ها این امکان را دهد تا متخصصین آزموده را برای انجام فعالیت ها در هسته عملیاتی به کار گیرند و در عین حال به کارایی های لازم ناشی از استاندارد کردن فعالیت های خود نیز نائل شوند.
این طرح ساختاری ترکیبی از
استاندارد سازی با پدیده عدم تمرکز است.
در این ساختار قدرت در هسته عملیاتی متمرکز است زیرا مهارت های مهم مورد نیاز سازمان در اختیار آنها بوده و همچنین در بکارگیری مهارت های خود استقلال دارند.

نقاط قوت و ضعف بوروکراسی حرفه ای :
مزایا:

وظایف تخصصی با همان کارایی نسبی شبیه بوروکراسی ماشینی انجام می شود.

معایب :

بوروکراسی حرفه ای همان نقطه ضعفی را دارد که بوروکراسی ماشینی داراست.
گرایش به ایجاد تعارض بین واحدهای فرعی سازمان وجود دارد.
متخصصین در اتخاذ تصمیمات خود تابع قوانین هستند.
تنها تفاوت این است که در بوروکراسی حرفه ای، این قوانین به وسیله خود متخصصین تدوین می شوند.
چه موقع باید بوروکراسی حرفه ای را بکار گیرید؟
بوروکراسی حرفه ای در مواردی که سازمان بزرگ بوده،
محیط پیچیده و با ثبات است
و نوعی فناوری تکراری نهادی شده از طریق حرفه گرایی وجود دارد،
بیشترین کارایی را داراست.

از دیدگاه قدرت – کنترل
بوروکراسی حرفه ای نسبت به بوروکراسی ماشینی
در رده پایین تری قرار دارد.
ساختار بخشی (شعبه ای):
قدرت در ساختار بخشی در دست مدیریت میانی قرار دارد.
دلیل این امر آن است که ساختار بخشی در واقع چیزی جز یک مجموعه از واحدهای مستقل که دارای ساختار بوروکراسی ماشینی هستند و فعالیت های آنها به وسیله دفاتر مرکزی هدایت می شوند، نیست.
چون بخش ها مستقل هستند این امر به مدیریت میانی اجزای می دهد که کنترل زیادی اعمال کند.
با نگاهی دقیق به ساختارهای بخشی، نوعاً این واقعیت آشکار می شود که بخش ها خود را نوعی شرکت به حساب می آورند که بوروکراسی ماشینی بر آنها حاکم است.
نقاط قوت و ضعف ساختار بخشی :
مزایا:

واگذاری کامل اختیارات و مسئولیت ها به واحدها (جنبه استقلال و خودکفایی ساختاری بخشی).
مسئولیت پذیری بیشتری فراهم کرده و بر نتایج تأکید می ورزد.
فرصت بیشتر برای توجه به اهداف و عملیات بلندمدت سازمان.
واحدهای مستقل می توانند با حداقل تأثیر بر کل سازمان از مجموعه سازمان کنار گذاشته شوند.
عملکرد غیر اثربخش یک واحد تأثیر اندکی بر دیگر بخش ها می گذارد.
ایجاد واحدهای مستقل و خودگردان درون یک سازمان بزرگتر.

معایب :

دوباره کاری در فعالیت ها و مصرف منابع صورت می گیرد.
ایجاد تعارض بین واحدهاست.
در این طرح ساختاری برای تشویق همکاری بین بخش ها انگیزه کمی وجود دارد.
ساختار بخشی در خصوص هماهنگی مشکلاتی ایجاد می کند.
کارکنان غالباً نمی توانند بین بخش ها نقل و انتقال یابند.
چه موقع باید ساختار بخشی را بکار گیرید؟
معیار اصلی تعیین کننده بکارگیری ساختار بخشی تنوع در محصول یا بازار می باشد.
وقتی که سازمانی استراتژی تنوع را برمی گزیند ساختار بخشی نسبت به بوروکراسی ماشینی برای آن در اولویت قرار می گیرد.
وقتی سازمانی به تنوع روی می آورد تعارضات در ابعاد افقی سازمان بین واحدها به شدت افزایش یافته و تغییر در طرح ساختاری سازمان را ضروری می سازد.
افزایش در اندازه سازمان حرکت به سمت بکارگیری ساختار بخشی را تشویق می کند.
همه فناوری ها با ساختار بخشی تناسب ندارند. برای اینکه یک فناوری با ساختار بخشی متناسب باسد، باید قابل تقسیم باشد.
نهایتاً محیط نیز در استفاده از ساختار بخشی تأثیر دارد.
ساختار بخشی وقتی از بهترین کارایی برخوردار است که محیط نه زیاد پیچیده باشد و نه پویا، زیرا محیط های بسیار پیچیده و پویا با مسئله عدم استاندارد کردن محصولات و فرآیندها مرتبط هستند.
ادهوکراسی (ساختار ویژه کار– موقت):
این نوع ساختار دارای ویژگی هایی از قبیل:
تفکیک افقی زیاد ؛ تفکیک عمودی کم ؛ رسمیت کم ؛
عدم تمرکز ؛ حساسیت ؛ انعطاف پذیری.
تفاوت کلیدی دو ساختار بوروکراسی حرفه ای و ادهوکراسی :
بوروکراسی حرفه ای وقتی با یک مشکل مواجه می شود بلافاصله آن را در قالب برخی برنامه های استاندارد شده در می آورد طوریکه متخصصان می توانند به یک شیوه یکنواخت با آن برخورد نموده و آن را حل کنند.
در ساختار ادهوکراسی برای مسئله باید راه حل ابتکاری ارائه شود. در نتجیه استاندارد سازی و رسیمت نامناسب است. تصمیم گیری در ساختار ادهوکراسی به صورت عدم تمرکز اتخاذ می شود.
نقاط قوت و ضعف ادهوکراسی :
مزایا:

ادهوکراسی با استراتژی تنوع در محصولات و خدمات، تغییر، تحول و ریسک پذیری بالا، سازگار و متناسب است.
چنین استراتژی هایی انعطاف پذیری ذاتی را در ادهوکراسی ضروری می سازند.
معایب :

فناوری مورد استفاده در ادهوکراسی غیرتکراری خواهد بود.
در این ساختار فناوری از میزان رسمیت کمی برخوردار خواهد بود.
برای ابراز واکنش صحیح و مناسب متکی به مهارت و خبرگی متخصصین است.
چه موقع باید ادهوکراسی را بکار گیرید؟
محیط سازگار و مناسب ادهوکراسی محیط پویا و پیچیده خواهد بود. ساختار ادهوکراسی در سال های اولیه چرخه حیات سازمان، مناسب است زیرا سازمان در سال های اولیه تأسیس به انعطاف پذیری بیشتری نیاز دارد تا سهم مورد نظرش را در بازار مشخص کند و دقیقاً تعیین کند چگونه می تواند به اهدافش نائل شود.
همچنین در سال های اول شکل گیری سازمان میزان ابداع و نوآوری برای بقاء بسیار بالاست.
ادهوکراسی بیشتر در صنایعی کاربرد دارد که جوان هستند. به ویژه آنهایی که بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد شدند مانند: سازمان هایی نظیر صنایع فضایی، الکترونیک، مشاوره و مؤسسات تحقیقاتی.

مقایسه مدل 5 بخشی مینتزبرگ:

 

این فایل در قالب power point و به تعداد  23 اسلاید می باشد.

 

 

برای دانلود کلیک کنید