یوزپلنگ

دانلود فایل

یوزپلنگ

1608800869 10288 - یوزپلنگ

نیایش روزانه پایان گرفته بود. آوای متین و ملایم پرنس به مدت نیم ساعت خاطره اسرار شکوهمند و دردناک را در یادها برانگیخته بود؛ همهمه آواهای دیگر آمیخته سرودی با گلواژه‌هایی چون عشق، بکارت و مرگ شده بود و به نظر می‌آمد که تالار روکوکو با زمزمه نیایش رخساری دگر گرفته است. طوطیان نیز که بال‌های به‌سان رنگین‌کمانشان را روی کاغذ دیواری ابریشمی گشوده بودند شرمگین می‌نمودند و حتی تصویر مریم مجدلیه در میان دو پنجره بیش‌تر به توبه‌کاری می‌مانست تا بانویی مو بور و زیبا و غرق در خیالاتی مبهم بدان سان که همیشه به نظر می‌آمد. دیگر، سکوت همه جا را فرا گرفته بود و همه چیز به حالت نظم یا بی‌نظمی معمول خود بازمی‌گشت. بندیکو سگ بزرگ گریدن از این‌که در طی مراسم نیایش طرد شده بود، دلخور بود؛ از دری که خدمتکاران از آن خارج