عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق معنویت و درمان اختلالات روانی
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 45
دلایل زیادی برای استفاده از رواندرمانگری معنوی ذکر شده است. ریچاردز و برگین (1997) دلایل زیر را برای استفاده از درمان معنوی بیان داشتهاند:
(الف) مذهب یکی از ابعاد جدانشدنی مراجعان و مشاوران است که در فرهنگ هایِ مختلف به انحاء گوناگون دیده شده است.
(ب)در صورتِ پیدا کردنِ مهارت در درمانِ معنوی و مذهبی رواندرمانگران اعتماد مراجعان مذهبی خود را بهتر کسب میکنند و راحتتر با ایشان همدلی ایجاد میکنند.
(ج)از نظر اخلاقی وظیفه مشاوران و رواندرمانگران است که در مورد مراجعان مذهبی بتوانند شایستگی و توانمندی خود را در درمانهای معنوی و مذهبی بالا ببرند.
(د)احراز شایستگی در ابعاد معنوی و مذهبی به مشاوران و روان درمانگران کمک میکند که منابعِ موجود در رشد معنویت را در جامعه تشخیص داده و از آن ها برای درمان و شکوفایی مراجعان خود کمک گیرند. این منابع در فرهنگهای مذهبی شامل رفتن به زیارتگاهها، عبادتگاهها، انجام مراسم مذهبی جمعی و پیوند دادن فرد بیپناه به خدا با توسل به ذکر و دعا به وفور یافت میشود.
علاوه بر موارد فوق که توسط ریچاردز و برگین (1997) بیان شدهاند، همانطور که در عرفانِ اسلامی (مثلاً مولوی) و در روان شناسی اعماق (مثلاً یونگ، 1963، 1951) به روشنی نشان داده شده است، انسان ذاتاً و فطرتاً موجودی معنوی و مذهبی است. تا زمانی که این بُعدِ معنوی فرد به ساختار روانی او پیوند نخورد و با آن منسجم و یکپارچه نگردد درمانِ واقعی او صورت نمیگیرد. در این زمینه کافمن[1] (1989) چنین بیان داشته است: تکنولوژی و دانش تجربی فقط یکی از راههای کمک به حل مشکلاتِ روانی است، فراروندگی و معنویت راه دیگری برای درمان است (لازم به یادآوری است که عرفایی مثل مولوی عشق را درمانگر واقعی میدانند که میتواند همه نارساییهایی درونی را از بین برده و فرد را برای درمان واقعی آماده کند). خودآگاه منطقی و عقلانی فقط یک قسمت کوچکی از تجربیاتِ انسانی را تشکیل میدهد. صور ازلی ناخودآگاه (جمعی) یک حیطه وسیعتری از روانِ آدمی را تشکیل میدهند، در نتیجه تحقق واقعی٢ انسان تنها از طریق فراروندگی و عروج انسانی و فردیت یابی او صورت میپذیرد. این نیاز به فردیتیابی٣ مثل نیازهای جنسی، گرسنگی، تشنگی، و پرخاشگری ذاتی است.یونگ در بسیاری از کتابهایش کوشیده است از طریق تعبیر و تفسیر خوابهای افراد مختلف نشان دهد که چگونه این افراد تلاش میکنند بُعد معنوی و مذهبی خود را وارد حیطه خودآگاه کنند.او در یکی از کتابهای مشهورش به نام روان شناسی و کیمیاگری (1953) با تعبیر و تفسیر خوابهای مراجعانش نشان میدهد که افراد با ناراحتیهای مختلف که برای کمک به کلینیک یونگ میشتابند اکثرشان از ناراحتیهای معنوی رنج میبرند ولی به این امر آگاهی ندارند. در صورتِ مطالعه کتاب دیگر او یعنی انسان متجدد در جستجوی روح خود به خوبی درمییابیم که ناراحتیهای عمده انسان متجدد به علت فراموش کردن بُعدِ معنوی خود است، انسانی که خدایِ خود را گم کرده در نتیجه خود را نیز گم نموده است و سرگردان دنبالِ گم کردهاش میگردد ولی نمیداند که دنبال چیست. وظیفه روان درمانگری مثل یونگ این است که برای این انسان از خود بیگانه گشته روشن کند که او دنبال چیست؟ و بینش لازم را در او ایجاد کند و بعد به عنوان روان درمانگر تسهیل کننده فرایند جستجو به مراجع خود کمک کند که گُم کرده خود را دریابد، فقط در این صورت است که او بمعنای واقعی درمان خواهد شد.
علاوه بر فرایند درمان مراجعان دچار انواعِ آشفتگیهای روانی، اعتلایِ زندگی، افزایش رضایت از زندگی و پربار نمودن زندگی افراد مراجعهکننده به روان درمانگر نیز لازم است. رشد معنویِ افراد در این راستا میتواند کیفیت زندگی مراجعان مختلف را افزایش دهد. روان درمانگر معنوی میتواند با بیدار کردن منابع غنی معنوی افراد (از جمله مقابلههای معنوی، تعبیر و تفسیرهای معنوی، کمک برای تعریفِ دوباره خود) زندگی افراد را غنی، معنادار، رضایتبخش، مقاوم و انعطافپذیر۴ نماید. همچنین روان درمانگران میتوانند با کسب مهارتهای لازم اختلالهای معنوی افراد را درمان نمایند. تحقیقات جدید (مثلاً ریچاردز و برگین، 1997) نشان میدهند که برخی اختلالاتِ روانی در اثر آسیب دیدن معنویت افراد ایجاد میشوند و به محضِ درمانِ معنویت آسیب دیده، اختلالات روانی افراد از قبیل اضطراب و افسردگی نیز درمان میپذیرند (نیلسین۵، 2002)
استفاده از معنویت درمانی همچنین باعث میشود که روانشناسان دیدشان نسبت به درمانهای روانی بازتر شود و دیدگاه جامعتری نسبت به روان و فعالیتهای روانی داشته باشند. برایِ پی بردن به این امر بهتر است دیدگاه ملاصدرا را در مورد عذاب اخروی بدانید. در کتاب معاد جسمانی (1379) در بحثِ انواعِ عذاب اخروی ملاصدرا به این مسأله مهم اشاره میکند که رذایل درونی مثل درنده خویی و کینهتوزی در آن دنیا به صورت جانورانِ موذی ظاهر میشوند و فرد را آزار میدهند. همانطور که در خواب پریشانیها و اضطرابها و ترسها به صور جانوران و اشباح آزارنده ظاهر میشوند. در حقیقت از نظر ملاصدرا ناراحتیهای درونی به صورِ جانوران آزار دهنده، به بیرون از روان فرد فرافکنده میشوند و این امر همان بحثِ روانشناسی است که توسط روانشناسان مورد مطالعه قرار گرفته است. بنابراین آرام نمودن افراد توسط روانِ تحلیلگر معنوی، و زدودنِ کینههای آنان با استفاده از روش بخشایشگری به آنان کمک میکند که از بارگرانِ کینهها و رنجها آزاد شوند، رابطه آنان با افراد دیگر ترمیم شود، و علاوه بر آن از عذابهایِ اخروی نیز در امان باشند. یک وجودِ سالم و عاری از کینه و رذیلت که به نفسِ مطمئنه رسیده است آرامتر از دنیا رخت میبندد و بصورتِ آرام به سوی ربّ خویش مراجعت میکند و در زندگی آرام و پرنعمتِ اخروی متنعم میگردد.
[1]. Kaufman
فهرست مطالب
دلایل استفاده از معنویت درمانی
مدل بیوسایکوسوشیال و تحولات بعدی
معنویت چیست ؟
معنویت تا چه حد سلامت مدار است ؟
تجربه های معنوی و سایکوتیک
چهار موج در درمان از سال 1900 به بعد
1-رفتار گرایی شناختی (Cognitive Behaviorism)
2- درمان انسان گرایی (Humanistic Therapy)
3-روانشناسی فرافردی
اصول رواندرمانی معنوی
مداخله های معنوی
بیداری و شکوفایی معنوی
موارد عدم استفاده از مداخله های معنوی
منابع