مبانی نظری دیدگاه آلوسی و علامه طباطبایی در مورد توحید و صفات الهی
توضیحات: 51صفحه فارسی (word) با منابع کامل
دانلود تحقیق آماده با رفرنس دهی کامل فارسی و انگلیسی و پانویس ها، برگرفته از مقاله های فارسی و ترجمه تخصصی متون مقاله انگلیسی و مقاله بیس پایان نامه با ترجمه آماده کتاب های خارجی و کتاب های داخلی رشته های مختلف، مناسب برای انجام و نوشتن پروپوزال و آماده کردن فصل دوم پایان نامه، توضیح مولفه های پرسشنامه و مقاله داخلی و خارجی و طرح های تحقیقاتی
خلاصه ای از کار:
توحید و صفات ازنگاه آلوسی و نقد آن
یکی از مسائل مهم همه ادیان آسمانی، مسئله توحید و اثبات یکتایی و یگانگی، وحدانیت و احدیت ذات حق است، توحید به معنی نفی شریک و نفی تعدد و نفی ترکیب است، خداوند، شریک و
……………..
-اختلاف دیدگاه در صفات الهی
قبل از ورود به بحث دیدگاه مفسران تفسیری لازم است نکاتی در باره اختلاف عقائد فِرَق اسلامی در باره توحید و صفات بیان شود.
شهرستانی در کتاب ملل و نحل در این باره می فرماید: گروهی از پیشینیان (سَلَف) برای خداوند صفات ازلی، علم، قدرت، حیات، اراده، سمع، کلام و…اثبات کردند هم چنین برای خداوند صفاتی مانند یدین، وجه و…اثبات نموده و آنها را تأویل نمی کنند و آنها را صفات خبریه می نامند. به این گروه صفاتیه می گویند.[1]
……
-توحید و صفات ازنظر امامیه
امامیه که از سرچشمه زلال مکتب اهل بیت (علیهم السلام) بهره گرفته و تعلیم یافته است این مسأله را روشن تر تحلیل کرده و راهی میانه رفته اند، امامیه عین ذات مقدّسه را بدون هیچ پیرایه و پیوستگی منشأ تمامی صفات کمال و جمال و جلال می دانند، زیرا هر چه وصف کمال در عالم هستی هست، از ذات او نشأت
…………………..
توحید از نظر مولا امیرالمومنین (علیه السلام)
اَوَّلُ الدِّینِ مَعرفتُه و کَمالُ مَعرفَتِه التَّصدیقُ به و کمالُ تَصدِیقِ به توحیدُهُ وَ کَمالُ توحیدِه الإِخلاصُ لَهُ وَ کَمالُ الإخلاصِ له نَفیُ الصِّفات عَنه لِشهادَه کُلِّ صِفَه أَنَّها غیرُ المَوصُوفِ و َشَهادَه کُلِّ مَوصُوفٍ أَنَّه غیرُالصِّفَه. فَمَن وَصَفَ اللهَ سُبحانَه فَقَد قَرَنَه وَ مَن قَرَنَه فَقَد ثَنّاهُ وَ مَن ثَنّاهُ فَقَد جَزَّاَهُ وَ مَن جَزَّاَهُ فَقَد جَهِلَه .[2]
«سرلوحه دین شناخت او (خدا) است و شناخت کامل او باور داشتن او است و باور داشتن کامل او یگانه دانستن او است و یگانه دانستن او اخلاص ورزیدن نسبت به او است و اخلاص ورزیدن به او زدودنِ هرصفتی از او
……………….
آیت الله صافی می گوید: «یکی از معنای توحید و صفات، اینکه ذات و صفت واحد است و موصوف غیر صفت نیست.[3]
-صفات الهی
صفات الهی در تقسیمی به دو گونه است: صفات عقلیه و صفات خبریه.
صفات عقلیه: صفاتی که عقل بر اثبات یا نفی آن در مورد خداوند داوری می کند، صفات عقلیه گویند.
عالم و قادر و حی است و مرید و مدرک هم قدیم و ازلی، هم متکلم صادق.
نه مرکب بود و نه جسم نه مرئی نه محل بی شریک است و معانی تو غنی دان خالق.[4]
صفات خبریه: صفاتی در قرآن و احادیث وارد شده که جز نقل، مدرک دیگری برای آنها نیست مانند: الف-ید الله «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ …»[5] (آنان که با تو بیعت می کنند، در واقع با خدا بیعت می کنند دست خدا بالای دست آنها است).
………..
اعضاء و جوارح
الف: در آیه نخست می گوید: (آنان که با تو بیعت می کنند-دست تو را به عنوان بیعت می فشرند- همانا با خدا بیعت می کنند، سپس می گوید: دست خدا بالای دست های آنان است یعنی قدرت خدا برتر از قدرت آنها است).
…………..
– صفات خبری و آیات متشابه
«مراد از آنها صفاتی هستند که ذات پروردگار را به تفصیل توصیف می کنند و صفاتیه قدیم اعم از مشبّهه، مجسّمه، اهل حدیث و اشاعره آنها را از نگاه هستی شناختی
………..
– اثبات صفت نفس
یکی از موارد آیات متشابه در بحث توحید و صفات، بحث نفس داشتن خداوند است که در چند آیه علمای سَلَف برای خداوند بیان می کنند .
…………
– صفت نفس از نظر آلوسی
خداوند پیامبر را نهی کرد از طرد کردن و دور نمودن گروهی که بر پیامبر اکرم وارد می شوند، و منظور از – بِآیاتِنا- آیات قرآنی، یا هردلیل و آیه ای را شامل می شود یعنی ایمان می آورند به هر چیزی که واجب است به آن ایمان آوردن به سبب نازل شدن آیه یا دقت در آنها و استدلال به
………..
-صفت نفس از نظر علّامه طباطبایی
علامه طباطبایی در المیزان در باره آیه «کَتَبَ رَبّکُم علی نفسِهِ الرَّحمه»[6] می فرماید: خداوند رحمت را بر خود واجب کرده و محال است که کاری از کارهای او معنون به عنوان رحمت نباشد. در این آیه امر می کند به
………..
-آیه تحذیر
دومین آیه ای که در باره اثبات صفت نفس خداوند مطرح شد: قوله تعالی: «وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ »[7] (و خدا شما را از عذاب خودش مىترساند).
…………
-انتساب به نفس
سومین آیه بر ای اثبات نفس قوله تعالی: «وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسى»[8] یادآوری سخن خداوند در آیه «وَاَنَا اخْتَرَْتُک»[9] است، و زمینه سازی برای فرستادن حضرت موسی و برادرش هارون بسوی فرعون، در حالی که به همراه برادرش است، بعد از یادآوری نعمت های گذشته که برای اطمینان آن حضرت بیان فرموده است.
…………
-اثبات صفت وجه
یکی از صفاتی که برخی متکلمان مانند سلفیه، مشبهه و مجسمه بر اساس ظواهر آیات و روایات برای خداوند اثبات می کنند وجه است.
…………
وجه یعنی ذات خدا: آلوسی می گوید: «لَا اِلَهَ اِلَّا هُو» هیچ موجودی و معبودی نیست مگر او و هر موجودی معدوم است مگر وجه او یعنی ذات خدای سبحان عزّ و جلّ.
بیان مطلب اینکه وجود در غیر خدای سبحان، ذاتی نیست بلکه وابسته و مرتبط و مستند به ذات واجب تعالی است در هر لحظه و زمان، عدم را می پذیرد و در معرض عدم است، پس وجود غیرخدای متعال مانند عدم و نیستی است و این بیان را بسیاری از مفسران و حکماء اختیار نموده اند. در این کلام الهی تشبیه ادبی است وجه یعنی ذات الهی که در این صورت مجاز مرسل می باشد و آن مجاز شایع است و این صفت وجه از صفات الهی به خاطر شرافت و رفعت نسبت به دیگر صفات مختص شد.
……………..
بررسی اقوال در معنای وجه
الف- اگر مراد از «وجه» صفات کریمه باشد که هر چیزی به زودی جاخالی کرده و به درگاه خدا می رود، مگر صفات کریمه خدا که سرچشمه فیض وجود بوده و بدون وقفه و بی نهایت مشغول افاضه فیض هستند و معبود هم باید این چنین باشد و بطلان در ذات او، و انقطاع در صفات فیاضه او راه نداشته باشد و غیر از خدا، هیچ معبودی این طور نیست، پس هیچ معبودی جز خدا نیست.
…………
وجه یعنی ذات خدا و مَجاز بودن استعمال آن برای خدا
قوله تعالی «وَ یَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الجَْلَالِ وَ الْاکْرَام»[10] دومین آیه متشابه در بحث اثبات وجه برای خدا، آیه فوق است.
…………
مطابقت وجه با صفات کریمه
علامه طباطبایی می فرماید: «وَ یَبقَی وَجهُ رَ بِّکَ» وجه هر چیزی عبارت است از سطح بیرونی آن، از آنجایی که خدای تعالی منزه است از جسم داشتن و داشتن حجم و سطح، این کلمه در مورد خدای تعالی عبارت می شود از نمود خدا و نمود خدا همان صفات کریمه اوست که بین او و خلقتش واسطه اند و برکات و فیض او به وسیله آن صفات بر خلقتش نازل می شود و خلایق آفرینش و تدبیر می شوند و آن صفات عبارتند از: علم، قدرت، شنوایی، بینایی، رحمت، مغفرت و رزق و امثال اینها.[11]
……………
وجه یعنی جهت خدا:
قوله تعالی: « وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَاَیْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیم»[12]
آلوسی می گوید: مشرق مکانی که خورشید از آنجا طلوع می کند و مغرب مکانی که در آنجا خورشید غروب می کند و مشرق و مغرب کنایه از مالکیت و فرمانروایی همه زمین است، و به هر طرف توجه و رو کنید آن جهت، جهت قبله است، و آنجا جهت خدای سبحان است که به آن فرمان داده شده اید، پس بنابراین هر مکانی، سمت و جهت خداست و مکان، اختصاص به مسجد ندارد.[13]
………….
شنوایی و بینایی از نگاه علامه
«سُبْحَانَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلىَ الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ ءَایَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیر»[14]
(پاک و منزه است خدایى که در مبارک شبى بنده خود (پیامبر اکرم) را از مسجد حرام (مکه معظمه) به مسجد اقصایى که پیرامونش را (به قدوم خاصان خود) مبارک ساخت، سیر داد تا آیات خود را به او بنمایاند که همانا خداوند شنوا و بیناست).
………………
اعین کنایه از مراقبت کامل
قوله تعالی: «تَجرِى بِأَعْیُنِنَا جَزَاءً لِمَن کاَنَ کُفِرَ»[15]
آلوسی در روح المعانی می نویسد: تعبیر- بِأعیُنِنا- کنایه لطیفى است از توجه مخصوص و مراقبت کامل از چیزى یعنى جریان کشتى نوح (علیه السلام) در عین اینکه نعمتی بر قومش بود،که خداوند به آنان عنایت کرده بود و باعث نجات سرنشینان گردید، کیفر کسانى هم بود که کفر ورزیدند، عقوبتی بود علیه کفار و به نفع کسى که نبوتش انکار شده بود، و آن نوح بود که قومش به دعوتش کفر ورزیدند و هر پیامبری را خداوند با نعمت هایی بر قومش می فرستد.[16]
………….
فهرست منابع
- 1. قرآن کریم.
- آلوسی، محمود، روح المعانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405 ق.
- ابن عربی، محی الدین محمد، تفسیر ابن عربی، بیروت، دار احیاء تراث العربی، 1422 ق .
- ابن فارس، احمد، معجم مقایس اللغه، تحقیق عبدالسلام، محمد هارون، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1410 ق.
- ابن کثیر، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دار المعرفه، 1415 ق.
…………………
…………………….
[1] .شهرستانی،ملل ونحل،ص104.
[2] .محمددشتی،ترجمه نهج البلاغه،ص32 .
[3] .لطف الله صافی، الهیات در نهج البلاغه، ص147.
[4] .محمدعلی کوشا، فروغ توحید،ص68 – 67.
[5].فتح،10.
[6].انعام،54.
[7] .آل عمران،28.
[8] .طه،41.
[9] .همان،13.
[10] .الرحمن،27.
[11] . موسوی همدانی،ترجمه المیزان ،ج19،ص169.
[12] .بقره،115.
[13] .آلوسی،روح المعانی،ج1،ص364.
[14] .اسری،1.
.[15] قمر،14.
[16] .آلوسی،روح المعانی،ج14،ص82.