عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق مگنوسلولار مغز و ویژگیهای شخصیتی اسکیزوتایپال
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 33
زیگموند فروید معقتد بود که صفات شخصیتی به تثبیت در یکی از مراحل رشد روانی جنسی مربوطند. بسیاری از مردم به خصوص افراد تنها، غریب و ترسو که غالباً برچسب اسکیزوئید و اسکیزوتایپال به آن ها زده می شوند از مکانیسم دفاعی خیال پردازی به حد افراط استفاده می کند. آن ها آرامش و رضایت را در اندرون خود و با ساختن دنیایی خیالی، به خصوص دوستان خیالی، می جویند. غالباً افرادی بسیار کناره گیر و منزوی به نظر می رسند (کاپلان و سادوک، 2003،ص498).
کودکان دارای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال نیز نشانه های شبیه به اختلالات دسته A دارند. این کودکان ممکن است گوشه گیر به نظر آیند، روابط اجتماعی کمی داشته باشند، دچار اضطراب اجتماعی شدید شوند و نسبت به انتقاد بسیار حساس باشند. علاوه بر این، آنها ممکن است خیال پردازی های عجیب و غریب داشته باشند و از زبان خاص استفاده کنند، ویژگی هایی که ممکن است موجب شود توسط همسالانشان دست انداخته شوند (ویگ، 2007، ص36).
این افراد به دلیل نحوه ی تفکر، طرز رفتار، ارتباط با دیگران و نحوه لباس پوشیدن، عجیب و غریب به نظر می رسند. آن ها از دیگران فاصله می گیرند و از مردم جدا هستند، به جای توجه به محرک های محیطی بیشتر جذب محرک های درونی خود می شوند و نسبت به آن ها واکنش نشان می دهند، به همین دلیل افکار و گفتارشان از انسجام لازم برخوردار نیست. در هنگام ارتباط با دیگران حواسشان جمع نیست و از موضوعی به موضوع دیگر می پرند. هیجان هایی که ابراز می کنند متناسب با محرک های هیجانی نیست. به تله پاتی و غیبت گویی بسیار معتقدند و به دیگران مشکوکند و افکار عاطفی دارند ( افکار انتساب یعنی این که تصور می کنند رفتار دیگران و رویدادهای تعادلی به آن ها اشاره دارد) در کنار هیچ کس احساس راحتی نمی کنند و به همین دلیل با دیگران رابطه نزدیک ندارند. در پاسخ به سوالات ساده بسیار فلسفه بافی می کنند و پاسخ های عجیب و غریب می دهند، آنها از نوعی تجربیات ادراکی صحبت می کنند که ممکن است حتما به شکل توهم جلوه گر شود. احساس می کنند قدرت های فراحسی دارند. معمولا"، وقتی از نظر اجتماعی مضطرب می شوند برای حمایت و محافظت از خویش تصور می کنند ادراک های فراحسی مانند تله پاتی و پیش نویس کردن وقایع می تواند به آن ها کمک و از خطر حفظ شان کند (گلشنی، 1388، ص98).
این ویژگی ها و نشانه ها در کودکی جزء علائم و نشانه های پیش از بیماری هستند و قبل از آن که فرآیند بیماری خود را آشکار کننددر فرد وجود دارند. علائم و نشانه های مقدماتی بخشی از اختلال در جریان تکوین است که این نشان دهنده اختلال شخصیت اسکیزوئید یا اسکیزوتایپال در کودک است که می تواند زمینه ساز اختلال اسکیزوفرنی می تواند باشد. این کودک شخصیتی درونگرا، فعل پذیر و آرام دارد و صاحب دوستان معدودی است. از بازی های تیمی پرهیز می کند و از فعالیت های اجتماعی کناره گیری می کند (کاپلان و سادوک، 2003، ص29).
از جمله ویژگی های اصلی اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، یک الگوی فراگیر از کاستی های اجتماعی و بین فردی است که علاوه بر تحریف های شناختی یا ادراکی و رفتارهای عجیب و غریب با ناراحتی حاد و ظریف برای برقراری روابط صمیمانه مشخص می شود. این الگو از جوانی آغاز می شود. افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی، اغلب افکار عطفی[1] دارند، یعنی تغبیرهای نادرستی از حوادث و رویدادهای علی بیرونی دارد که به ویژه برای خود فرد معنای مخصوص و غیر عادی دارد. این گونه افکار را باید از هذیان های انتساب که در آن ها این باورها با اعتقاد راسخ هذیانی حفظ می شوند، تفکیک کرد. این افراد خرافاتی هستند و نسبت به پدیده های غیر طبیعی که فراتر از هنجارهای خرده فرهنگی آنها است اشتغال ذهنی دارند. آنها ممکن است احساس کنند که قدرتهای ویژه ای برای پیش بینی حوادث قبل از رخداد آنها و یا خواندن اندیشه های دیگران دارند. این افراد ممکن است معتقد باشند که روی دیگران کنترل جادویی دارند که می تواند مستقیا" اعمال شود یا غیر مستقیم از طریق انجام آداب جادویی صورت گیرد. این افراد دگرگونی هایی ادراکی دارند، گفتار آنها حاوی جمله ها و ساخت غیر معمول و عجیب می باشد. این گفتار اغلب نا مربوط ، مبهم ولی بدون انحراف از مسیر[2] یا به صورت گسته گویی است. پاسخ ها در این افراد کاملا عینی یا کاملا انتزاعی است و واژه ها و مفاهیم گاهی به شیوه های غیر عادی به کار می روند. این افراد در همنوایی بین فردی دچار مشکل هستند و در برقراری ارتباط با دیگران راحت نیستند. آنها در موقعیت های اجتماعی، به ویژه در حضور افراد غریبه مضطرب می شوند (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000، ص 1023).
در تفکیک کودکان مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپی از گروه ناهمگون کودکان منزوی و عجیب که رفتارشان با انزوای اجتماعی بارز، غیر عادی بودن یا زبان غریب مشخص می شوند و ممکن است تشخیص هایی از انواع خفیف تر اختلال اتیستیک، اختلال آسپرژر، اختلال زبان بیانی و اختلال زبانی دریافتی – بیانی مختلط در موردشان صدق می کند (همان منبع).
مرز بین روان آزردگی، روان گسستگی و اختلالات شخصیت با عبارات مختلفی بیان شده است: اسکیزوفرنی، شبه روان آزردگی، روان آزردگی ضد اجتماعی کاذب، پیش روان آزردگی، اسکیزوفرنی مرزی، روان گسستگی نهفته، اسکیزوفرنی نهفته، اسکیزوفرنی سرپایی و نهایتا اسکیزوتایپی (تورگرسن و دیگران، 2002، به نقل از محمد زاده و دیگران، 1386، ص4).
در افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتیپی مانند افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا احتمال وجود نقایص عصب روان شناختی در تعدادی از توانایی های شناختی از جمله حافظه، توانایی های روانی حرکتی، توجه و دشواری در تغییر دادن آمایه پاسخ وجود دارد.
علاوه بر این، شواهد زیادی حاکی از این است که بسیاری از این نقایص در نخستین رویداد روان پریشی و پیش از درمان شدن به وسیله داروهای ضد روان پریشی، در آن دسته از افراد دچار اسکیزوفرنیا که از نظر بالینی در حال بهبود هستند، افراد دارای ویژگی های اسکیزوتایپال و هم چنین در خویشاوندان درجه اول سالم آنان یافت می شود (انجمن روان پزشکی آمریکا، 2000، ص1021).
افراد دارای اختلال شخصیت اسکیزوتیپی نیز مانند افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است این نقایص عصب- روان شناختی را داشته باشند. این نقایص از نظر بالینی به این دلیل معنادار هستند که با اندازه دشواری برخی از این افراد و افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در فعالیت های زندگی روزمره و هم چنین توانایی کسب مهارت ها در توان بخشی روانی اجتماعی رابطه دارند. به همین دلیل، ترکیب شدت نقایص عصب روان شناختی پیش بینی کننده نسبتاً نیرومندی برای فرجام اجتماعی و شغلی است (همان منبع، ص1018).
بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا با آسیب های اساسی در چندین حیطه از کارکرد شناختی مشخص می باشند (سایلکین[3]، 1991 و 1994). برای مشخص کردن ابعاد عصب شناختی که بازتابی از پیوستگی و ناپیوستگی بین اسکیزوتیپی و اسکیزوفرنیا می باشد، کانن و دیگران (1994) در مطالعه ای خانوادگی و به دنبال آن مطالعه ای را نیز بر روی دوقلوها (کانن و دیگران، 2000) انجام دادند. در مطالعه اول، مجموعه آزمون های جامع عصب روان شناختی بر روی 15 پروباند اسکیزوفرنیک، 16 نفر از همشیرهای سالم و 31 نفر گروه کنترل سالم اجرا شد. آزمون ها در محدوده های هفتگانه طبقه بندی شدند: انتزاع، توجه، حافظه کلامی، حافظه فضایی، زبان، توانایی استدلال دیداری فضایی و کارکرد حسی حرکتی. هم بیماران اسکیزوفرنیک و هم همشیرهای آن ها در مقایسه با گروه کنترل دارای آسیب های عصب روان شناختی بودند (گروه کنترل > همشیرها > پروباندها). هم چنین، پروباندهای همشیرها، الگوهای نقایص شناختی اشان مشابه هم بود. کنش های مربوط به انتزاع، توجه، حافظه کلامی و زبان به طور معنی داری بیشتر از کنش های مربوط به توانایی استدلال فضایی، حافظه ضمنی دیداری- فضایی و حسی- حرکتی آسیب دیده بودند. این نتایج بیانگر آن هستند که پردازش اطلاعات آسیب دیده در محدوده هایی خاص، ممکن است منعکس کننده ژن بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا با آسیب های اساسی در چندین حیطه از کارکرد شناختی مشخص می باشند (محمدزاده،1384 ، ص24).
نتایج دلگرم کننده مطالعات خانوادگی، محققان (کانن و همکاران، 1998 و 2000) را برانگیخت تا مطالعه دوقلویی در یک مقیاس بزرگ را برای تعیین این که آسیب های شناختی دیده شده در خویشاوندان بیماران، واقعا" منعکس کننده آسیب پذیری ژنتیک می باشد یا نه، تدارک بینند. محققین، مجموعه آزمون های جامع عصب روان شناختی را بر روی دوقلوهای یک تخمکی و دو تخمکی غیر اسکیزوفرنیک، بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا که نسبت آن ها 2 به 1 بود اجرا کردند. یافته های مطالعات خانوادگی در این تحقیق نیز تأیید شد. دوقلوهای یک تخمکی بیماران اسکیزوفرنیایی در مقایسه با دوقلوهای دو تخمکی، نقایص عصب روان شناختی بیشتری نشان دادند (محمدزاده،1384 ، ص34).
افراد دارای ویژگی های شخصیتی اسکیزوتایپال و افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا در انجام تکالیفی که نیازمند توجه و تمرکز است نیز مشکل دارند (ویگ، 2007، ص36).
بخشی از همگرایی تحقیقات مربوط به اسکیزوفرنیا و اسکیزوتیپی به عامل های خطر ناشی از تحول نابهنجار مربوط می شوند. این به ویژه با ابزارهای سنجش عصب – روان شناختی و نامتقارنی مغزی[4]و جانبی شدن[5] مغز بیشتر مشخص می باشد (روزا و دیگران ، 2000). تصور بر این است که کاهش هوش عمومی، نقایص حافظه و نقص در کنش های اجرایی اسکیزوفرنیا ناشی از اختلال عصبی – تحولی باشد (کووا[6]و مورای[7]، 1996؛ کنیسیت[8] و دیگران ، 1997). ارتباط نقایص شناختی به ویژه با بعد علائم منفی و آشفته قوی تر می باشد (بیلدر و دیگران ، 1985؛ لیدل، 1987؛ بوچانان[9] و دیگران ، 1994؛ چن[10]و دیگران، 1996). مطالعات متعددی پیشنهاد کرده اند که سنجش عصب – روان شناختی مشابه، به ویژه در حیطه کنش های اجرایی آسیب دیده نیز اسکیزوتیپی را از گروه کنترل متمایز می کند (روزا و دیگران، 2000، به نقل از خسروانی، 1389، ص29).
اختلال شخصیت اسکیزوتایپال در بسیاری از قابلیت های وراثتی خود با اسکیزوفرنیا سهیم است (سیور[11]، 1992، به نقل از کاپفر، فرست، رجیر، 2010، ص66).
همچنین شواهد مشابهی هم وجود دارد که ابعاد غیر مثبت اسکیزوتیپی رابطه قویتری با انحرافات عصب – روان شناختی دارند(گروزلیر[12] ، 1995؛ چن[13] و لوی[14]، شریماتا[15]، هازمن[16]، 2004).
بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و اختلال شخصیت اسکیزوتایپال از جهات دیگری نیز با هم مشابهت هایی دارند. اختلال حرکت چشمی را می توان یک نشانگر خصلتی برای اسکیزوفرنی دانست. چون ارتباطی با درمان داروئی و حالت بالینی ندارد. این اختلال در بستگان درجه اول بیماران اسکیزوفرنیک نیز مشاهده می شود (کاپلان و سادوک، 2003، ص497).
شواهد معتبری دال بر اختلال و اشکال در تعقیب یا ردیابی اشیاء متحرک با چشم در افراد مبتلا به اسکیزوفرنیک وجود دارد. براساس مطالعاتی در دانشجویان مبتلا به اختلال اسکیزوتایپال نیز اشکال در ردیابی اشیاء متحرک با چشم داشتند.
همچنین بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی دارای اختلالات فکر، بیشتر احتمال دارد که اختلالات حرکات تعقیبی چشم را داشته باشند و تقریبا" نیمی از خویشاوندان نزدیک آن ها نیز اختلالات عملکرد در حرکات تعقیبی چشم را دارند. علاوه بر این، آزمونی هایی که در حرکات تعقیبی چشم کمترین دقت را داشتند بیشترین احتمال بروز اختلال شخصیت اسکیزوتایپال را داشتند (سیور و همکاران، 1984، به نقل از کالات، 2005، ص221).
براساس دیدگاه پیوستاری ویژگی های روان پزشکی، صفات اسکیزوتیپی و روان پریشی اسکیزوفرنی به عنوان نقاط مختلفی بر روی یک پیوستار مفهوم سازی شده اند که بر طبق مفروضه های مدل استرس – آسیب پذیری مبین درجاتی از خطر می باشند و مطابق با آن ابعاد مشابهی برای اسکیزوفرنیا و اسکیزوتیپی پیشنهاد شده است. بررسی ها پیشنهاد کرده اند که علائم خوشه های اسکیزوفرنیا در سه بعد قرار دارند (بیلدر[17] و دیگران، 1985، لیدل[18]، 1987). این ابعاد شامل 1) نشانگان فقر روانی حرکتی که با علائم منفی اسکیزوفرنیا مشخص می شوند. 2) نشانگان اختلال در واقعیت آزمایی که شامل علائم مثبت اسکیزوفرنیا می باشند 3) نشانگان آشفتگی که با اختلال تفکر، غرابت رفتاری و عاطفه نامتناسب مشخص می شوند. به طریقی مشابه اسکیزوتیپی هم تظاهرات چند بعدی دارد که شبیه خوشه های نشانه ای اسکیزوفرنیا می باشد (ولما[19] و بوش[20]، 1995). سه بعد که شبیه ابعاد اسکیزوفرنیا هستند، در اسکیزوتیپی هم مطرح می باشند: 1) بعد مثبت 2) بعد منفی / بین فردی و 3) بعد آشفتگی (روزا و دیگران،2000 ، به نقل از خسروانی، 1389، ص38).
در واقع، این تشابهات پیشنهاد می کنند که اسکیزوتیپی با اسکیزوفرنیا در یک پیوستار قرار دارند، اگر چه تفاوت هایی هم ممکن است وجود داشته باشد(چپمن و دیگران ،1994، به نقل از خسروانی، 1389، ص38).
[1] ideas of reference
[2] derailment
[3] . Saylkin.
[4] .asymmetry.
[5] .lateralization.
[6] . Chua.
[7] . Murray.
[8] . Censits.
[9] . Buchanan.
[10] . Chen.
[11] . Siever.
[12] . Gruzelier.
[13].Chen
[14] .Levy
[15] .Shermata
[16] .Holzman
[17] . Bilder..
[18] . Liddle.
[19] .Velma
[20] .Boch
فهرست مطالب
مقدمه
مسیر بینایی
گذرگاه بینایی مگنوسلولار و پارووسلولار
حساسیت تباین
تصویربرداری مغز
پتانسیل فراخوانده دیداری
نقص های عصبی فیزیولوژیایی
بررسی نقص مگنوسلولار در اختلال اسکیزوفرنیا
بررسی نقص مگنوسلولار در اختلال شخصیت اسکیزوتیپی
یافته های مخالف
تکنولوژی بسامد دو برابر (FDT)
پریمتری
بررسی نقص مگنوسلولار در بیماری های مختلف
با استفاده تکنولوژی بسامد دو برابر (FDT)
ماتریس هامفری
فهرست منابع و مأخذ