عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرمایه فکری بر عملکرد سازمانی با نقش میانجی چابکی سازمانی
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 70
ظهور اقتصاد جدید مبتنی بر دانش و اطلاعات منجر به افزایش علاقه محققان به مطالعه در حوزه سرمایه فکری(IC) شده است. این حوزه که توجه بسیاری از محققین را به خود جلب نموده است IC را به عنوان ابزاری برای تعیین ارزش شرکت مورد استفاده قرار میدهند(پیوتانگ و دیگران [1]، 2007). با ورود به اقتصاد دانشی به مدل جدیدی از داراییهای سازمانی نیاز داریم. به طور کلی، داراییهای سازمانی را میتوان به دو دسته کلی تقسیم نمود:
– داراییهای مشهود
این داراییها شامل داراییهای فیزیکی و مالی هستند که به صورت کامل در ترازنامه شرکتها منعکس میشود. این داراییها تحت اصول اقتصاد کمیابی عمل میکنند، یعنی با استفاده بیشتر از آنها از ارزش آنها کاسته میشود.
– داراییهای نا مشهود
این داراییها به دو دسته کلی تقسیم می شوند:
داراییهای نامشهودی که تحت حمایت قانون قرار داشته و با عنوان مالکیت معنوی شناخته میشوند و این داراییها شامل حق امتیازها، کپی رایت، حق اختراع، فرانشیز و ثبت علائم و مارکهای تجاری است. که برخی از موارد آن در ترازنامه منعکس میشوند.
سایر داراییهایی نامشهود که شامل سرمایه فکری است تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل میکنند، یعنی با استفاده بیشتر از آنها از ارزش آنها کاسته نمیشود و معمولاً در ترازنامه منعکس نمیشوند(تایلس و همکاران[2] ، 2000). امروزه در سازمانها علاوه بر داراییهای مشهود داراییهای نامشهود اهمیت کلیدی را در راستای موفقیت هر چه بیشتر سازمانها بر عهده دارند، چرا که این منابع جزئی از منابع بیپایان و از عناصر کلیدی موفقیت هر سازمان به شمار می رود. در این میان، سرمایه فکری از مهمترین داراییهای نامشهود سازمان است و آن را ابزاری ارزشمند برای توسعه داراییهای کلیدی سازمان میدانند. سرمایه فکری زاده عرصه علم و دانش است و میتواند نقش بسیار موثری را در راستای موفقیت مستمر سازمان ایفا نماید. با ورود به اقتصاد دانش محور، دانش سازمانها در مقایسه با سایر عوامل تولید مانند زمین و سرمایه و ماشین آلات و… از ارجحیت بیشتری برخوردار شده است، به طوری که در این اقتصاد، دانش به عنوان مهمترین عامل تولید محسوب میشود و از آن به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمانها یاد میگردد(سیسارمان[3] ، 2002). جنبه نامشهود اقتصاد بر پایه سرمایه فکری بنیان نهاده شده و ماده نخستین و اصلی آن دانش و اطلاعات است. سازمانها برای مشارکت در بازارهای امروز در هر شکل و نوع برای بهبود عملکرد خود به اطلاعات و دانش نیازمندند(خاوندکار و متقی ، 1388). همچنین بقاء و تداوم فعالیتهای سازمانها و موسسات به چگونگی عملکرد کارکنان بستگی دارد. در هر ادارهای نقش نیروی کار در تمام عرصههای فعالیت مهم شناخته شده است، بنابراین مهمترین مولفه کار و فعالیت انسانها هستند که تصمیمات را اتخاذ میکنند، سپس آن را به اجرا درمیآورند و بر پایه آنها تداوم فعالیتهای آینده را پیش بینی میکنند. شواهد تجربی نشان میدهد زمانی که عملکرد کارکنان پایین باشد مشکلات بسیاری در سازمانها و ادارات به وجود میآید، بنابراین در حیطه مشاغل گاهی فرصتها به گونهای فراهم میشوند که فرد بتواند اولویتهای شغلی خود را بدون تغییر مسیرهای شغلی خود بیان کند(دیویس[4] ، 1376). در جوامع دانش محور کنونی نقش و اهمیت بازده سرمایه فکری به کار گرفته شده در قابلیت سودآوری پایدار و مستمر شرکتها بیش از بازده سرمایه مالی به کار گرفته شده است(رستمی و سراجی ، 1384). در اقتصاد دانش محور سرمایه فکری بخش مهمی از ارزش شرکتها محسوب میشود. توانایی برای مدیریت و کنترل سرمایه فکری مستلزم این است که شرکتها بتوانند سرمایه فکری را شناسایی، اندازهگیری و گزارش کنند(میرکویسترا و همکاران [5]، 2001).
2-1-1- فلسفه «شدن»، پیش نیاز سرمایههای فکری
پیش از این، زمان تغییر پارادایم را هزاره و بعد سده میدانستند، اما هماکنون این زمان به یک دهه تقلیل پیدا کرده است، بنابراین ما نیز باید در فرایند تولید پارادایم فعال باشیم.
درجهان امروز، «اصالت تجربه» باعث شده است که کلیه معارف غیرحسی مورد بیتوجهی قرار بگیرد، درصورتی که امروز باید مبانی فلسفی تولید شود که بتواند معارف غیرحسی را نیز در خدمت بگیرد. نظام فلسفه«شدن» بر سه محور «اصول انکارناپذیر»، «اصول اغماض ناپذیر» و «مراحل اجتناب ناپذیر» استوار است. اصول انکارناپذیر، شکلدهنده پایگاه فلسفی این فلسفه و هر نظام فلسفی دیگری است. «تغایر»، «تغییر» و «هماهنگی» اجزای تشکیل دهنده این اصول هستند. تغایر اولین چیزی است که انسان برای اندیشیدن باید به آن توجه کند. به عبارت بهتر «تغایر» بیانگر وجود حداقل اختلاف و کثرت در کل یک متغیر است. یکی از مشکلات جامعه امروزی ما نفی تغایر است، چون همه ما اصرار داریم که دیگران مثل هم فکر کنند، در صورتی که «تغایر» میتواند اساس رشد و شکوفایی جامعه انسانی قرار گیرد؛ چون اگر جای «تغایر» تنها «تشابه» وجود داشت، همه پدیدهها یکسان میشد. «تغییر»؛ یعنی رفتن از وضعیتی به وضعیتی دیگر. در این دگرگونی نحوهای از تبدیل صورت میگیرد، تغییر نفیکننده هر نوع ایستایی و عدم تحرک است. «هماهنگی» نیز به معنای همجهت شدن حداقل دو موضوع با موضوع سوم است. در فلسفه اصالت ذات سخن از «تطابق» گفته میشود، ولی در «فلسفه شدن» سخن از «هماهنگی» است. اصول اغماض ناپذیر مسائلی هستند که در صورت صرفنظر کردن از آنها روند تحلیل در دستیابی به فلسفه شدن مختل میشود. این سطح به نسبت بین وحدت و کثرت، زمان و مکان و اختیار و آگاهی اشاره دارد. نسبت بین وحدت و کثرت به ارتباط بین سیستم و اجزای سیستم اشاره دارد. وحدت؛ یعنی ارتباط کثرتها و کثرت؛ یعنی تفاوت امورمرتبط به هم. در «فلسفه شدن» ما ادعا میکنیم وجود بحران در شرایط کنونی به دلیل عدم برقراری همین نسبت میان وحدت و کثرت است. ما هنگام تحلیل موضوعات ابتدا همیشه کثرت را میبینیم و کمتر به وحدت بین موضوعات توجه داریم؛ در صورتی که برای ایجاد مفاهمه باید به کثرتها توجه شود. در جریان توسعه و تکامل پدیدهها، آنچه که اساس در پیش بینی، هدایت و کنترل تغییرات پدیده است و متغیر اصلی آن محسوب میشود، توجه به «نسبت بین زمان و مکان» در تغییرات است. البته «زمان» مورد نظر ما، زمان فلسفی است، نه یک متغیر فیزیکی که مثلا با زمان سنج اندازه گیری میشود. هر پدیدهای زمانی دارد و هیچ دو موجودی از زمان و مکان واحد برخوردار نیستند. گذر از مرحلهای به مرحلهای جدید درگرو دقت به نسبت میان زمان و مکان است. در مهندسی توسعه اجتماعی توجه به نسبت بین اختیار و قدرت تصمیمگیری مردم با اطلاعات و آگاهی غیرقابل اغماض است. تا این مرحله ما هرگاه سخن میگفتیم، سخن از کل متغیر بود، اما وقتی عنصر «اختیار» وارد میشود، از مهندسی توسعه اجتماعی سخن گفته میشود. فلسفه «شدن»، همان فلسفه «اصالت اختیار» است. سخن از اختیار نامحدود نیست، چرا که پدیدهها به هم قوام دارند و درعمل اختیار پدیدهها همدیگر را محدود میکنند. جهان امروز «آگاهی» را بر «اختیار» مقدم میداند، این درحالی است که انسان «اختیار» دارد و محکوم به شرایط نیست و شرایط تنها اثر خود را بر جای میگذارد. جهتگیری و خواست ما تمایلات ما را رقم میزند. بنابراین ما در فلسفه «شدن»، معتقدیم که «اختیار» بر «آگاهی» تقدم دارد؛ یعنی سمت وسوی آگاهی ما را اختیارمان تعیین میکند.
[1]Peiutang&la
[2]Tayles&la
[3]Sisarman
[4]Deyvis
[5]Meir kouyestera
فهرست مطالب
2-1 مفهوم سرمایه فکری
2-1-1- فلسفه «شدن»، پیش نیاز سرمایه های فکری
2-1-2- سرمایه های فکری
2-1-3- سرمایه های فکری چیست؟
2-1-4- مهارتهای هفتگانه در تفکر سیستمی
2-1-5- سیر تکاملی سرمایه فکری
2-1-6- خصوصیات موجود در منابع نامشهود
2-1-7- عوامل محدودکننده در توانایی سرمایه فکری برای خلق ارزش
2-1-8- تعاریف ارائه شده از سرمایه فکری
2-1-8-1-سرمایه فکری از دیدگاه استوارت
2-1-8-2- سرمایه فکری از دیدگاه بنتیس
2-1-8-3- سرمایه فکری از دیدگاه ادوینسون و مالون
2-1-8-4- سرمایه فکری از دیدگاه بنتیس و هالند
2-1-8-5- سرمایه فکری از دیدگاه روس و همکاران
2-1-9-معرفی مدلهای مختلف سرمایه فکری
2-1-9-1- مدلادوینسونومالون
2-1-9-2- مدلبروکینگ
2-1-9-3- مدلروسوهمکاران
2-1-9-4- مدلاستیوارت
2-1-9-5-مدلسالیوان
2-1-9-6-مدلبونفر
2-1-9-7- مدلبنتیس
2-1-9-8- مدلهانسولاواندال
2-1-9-9- مدللین
2-1-10- ابعادسرمایهفکریبراساسمدلهایارائهشده
2-1-10-1- ابعادسرمایهفکریبراساسمدلادوینسونومالون
2-1-10-2- ابعادسرمایهفکریبراساسمدلبروکینگ
2-1-10-3- ابعادسرمایهفکریبراساسمدلروسوهمکاران
2-1-10-4- ابعادسرمایهفکریبراساسمدلاستیوارت
2-1-10-5- ابعادسرمایهفکریبراساسمدلسالیوان
2-1-10-6- ابعادسرمایهفکریبراساسمدلبونفر
2-1-10-7- ابعادسرمایهفکریبراساسمدلبنتیس
2-1-10-8- ابعادسرمایهفکریبراساسمدلهانسولاواندال
2-1-10-9- ابعادسرمایهفکریبراساسمدللین
2-1-11-انتخابمدلمورداستفادهودلیلانتخاب
2-1-12-مدلهایارائهشدهبرایاندازهگیریوگزارش دهیسرمایهفکری
2-1-13- مدلهای نوین ارزیابی عملکرد سازمانی
2-2-مفهوم چابکی سازمانی
2-2-1- سیر ظهور و پیدایش مفهوم چابکی
2-2-2- تعریف چابکی
2-2-3- ابعاد چابکی سازمانی
2-2-4- مضامین کلیدی در مفهوم چابکی
2-2-4-1- مدیریت شایستگی های اساسی
2-2-4-2- سازمان مجازی
2-2-4-3- قابلیت تجدید ساختار
2-2-4-4- سازمان دانشمحور
2-2-5- اصول چابکی در بخش دولتی
2-2-6- ابزارهای سازمان برای تحقق چابکی
2-2-7- اهمیتچابکیدرسازمانهایدولتی
2-2-8- نتایج حاصل از چابکی برای سازمان
2-3- پیشینه تحقیق
2-3-1- پژوهش هایداخلی
2-3-2- پژوهش هایخارجی
منابع فارسی
منابع غیرفارسی