چگونه توانستم اختلال املای یسنا را حل کنم ( گروه روانشناسی و علوم تربیتی و آموزش )

- چگونه توانستم اختلال املای یسنا را حل کنم ( گروه روانشناسی و علوم تربیتی و آموزش )

چگونه توانستم اختلال املای یسنا را حل کنم ( گروه روانشناسی و علوم تربیتی و آموزش )

فایل ذیل در قالب word  و 26 صفحه که قابل ویرایش و شامل چکیده ، مقدمه ، بیان مسئله ، اهمیت و ضرورت ، اهداف ، انتخاب راه حل های ممکن و تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری می باشد که گوشه ای از متن تقدیم نگاه زیبای شما میشود .

مقدمه

اقدام‌پژوهی زیر را در سال تحصیلی 1398_1397 با حضور در کلاس ها اول ابتدایی مدرسه آسیه واقع در استان البرز انجام داده شده است .

  هدف بنده از این پژوهش:

1_ افزایش میل و رغبت نسبت به مدرسه و کلاس درس

2_ بهبود حساسیت شنیداری

3_  افزایش تمرکز در کلاس

4_ هماهنگی بین دست و چشم

5_ افزایش اعتماد به نفس و خودباوری

6_ جلوگیری از هرگونه استرس و اضطراب

7_ ارائه تمرین های اصولی به یسنا تا حروف ت و ب را اشتباه نگیرد

8_ پیگیری هفتگی از اوضاع درسی یسنا

9_ ارائه راهکارهای لازم به مادر یسنا

انگیزه من از این تحقیق کسب دانش و اطلاعات لازم برای حرفه معلمی بود. 

   قصد من از این اقدام پژوهی علاوه بر کسب دانش مشاهده نتیجه عمل بود چرا که میخواستم ببینم که توانایی حل کردن مشکل یک دانش آموز دارم یا نه اگر عمل من نتیجه نداد سراغ روش‌های دیگری بروم تا  اطلاعاتم را ارتقا بخشم. 

   وقتی می دیدم که مادر یسنا چقدر نگران مشکل فرزندش است واقعا تحت تاثیر قرار می گرفتم دوست داشتم برای او کاری انجام دهم چرا که من حالا یک معلم هستم و نباید نسبت به موضوعات اطرافم بی اعتنا باشم. از این دیدن پیشرفت یسنا واقعا احساس لذت و خشنودی می کردم و این برای یک معلم شیرین ترین حس دنیاست. این رو تصمیم گرفتم که روی مشکل یسنا کار کنم و از دانسته های خود هرچند اندک بهره ببرم. دربررسی های انجام شده دفتر املای یسنا به دقت بررسی شد و از برخی از صفحات آن جهت بررسی بیشتر عکس گرفته شد.

 علاوه بر اقدامات اینجانب درباره مشکل این دانش آموز  با معلم ایشان به بحث و گفت‌وگو نشستم و از تجربیات ایشان بهره بردم.

 این دانش آموز دارای اعتماد به نفس پایینی بود به همین جهت تصمیم گرفتم تا هر چه زودتر در جهت رفع اختلال این دانش آموز برآیم.

به همین جهت از کتاب دکتر مصطفی تبریزی استفاده کردم علاوه بر این کتاب از منابع دیگری نیز بهره بردم که در صفحه آخر این پژوهش قید خواهم کرد.

   همیشه در کلاس‌های درس تعدادی دانش آموز وجود دارد که با صبر و تحمل ساعت های درسی را
می گذرانند و  خسته ومضطرب از این ساعت ها بهره نمی‌برند، برچسب کودکان و عقب‌مانده می خورند، دچار افسردگی می‌شوند و در نهایت ترک تحصیل می‌کند.

    گفته می شود : در مدارس عادی نزدیک ۴ تا ۱۲ درصد دانش‌آموزان چنین وضعیتی دارد که رها شده‌اند یا در خوشبینانه‌ترین حالت بازخواست می‌شوند یا وادار می‌شوند مشق بنویسند، بیشتر کار کنند و تمرین بیشتری انجام بدهند و گاهی هم متاسفانه از جانب  اولیا تنبیه می شوند.

  کلمه ناتوانایی های یادگیری برای اولین بار توسط ساموئل کرک  در سال ۱۹۶۲ به کار برده شد. راجع به ماهیت این اختلال مباحث و پیچیدگی‌های زیادی وجود داشته است( ایلوارد وبراون 1377)

  در ایران اولین بار آقایان فریدون رخشان و اکبر فریار در سال ۱۳۶۳ با ترجمه کتابی دانش های مربوط به کودکان دارای اختلالات یادگیری را به فرهنگ ایران افزودند.

      دکتر تبریزی درباره تعریف اختلال یادگیری می گوید: اختلال یادگیری یا Learning disabilities اختلالی است که طی آن کودک با وجود هوش کافی، نداشتن فقر آموزشی و داشتن سلامت جسمی، در یادگیری یک یا چند درس مشکل دارد.

     دکتر تبریزی درباره عوامل بروز این اختلال می گوید: یکی از علل این اختلال، توقف در رشد است. مغز از تولد تا ۶ سالگی تجربه های بسیاری کسب می کند. کسب نکردن برخی از این تجربه ها توسط مغز در بروز این اختلال تاثیرگذار است. مثلا کودک باید در سنین خاصی در دوران نوزادی سینه خیز برود، بنشیند، راه برود و غیره، کودکی که در آن سن خاص نتوانسته است به این توانایی دست پیدا کند دچار فقدان یکی از مراحل رشد شده است. زیرا هر کدام از این حرکات بخشی از مغز را درگیر می کند و تحرک نداشتن مغز نشانه رشد نکردن آن است. کودک از تولد تا ۳ سالگی ۵۰ توانایی و از ۳ تا ۶ سالگی ۴۴ توانایی را کسب می کند.

بیان مساله

اواسط آبان ۱۳۹۷ وارد مدرسه آسیه شدم.

 در جلسه قبلی کارورزی دانشجو ها در کلاس هایشان مستقر شده بودند و من نیز هم به کلاس اول ابتدایی در انتهای سالن رفتم.

 قبل از در زدن صدای معلم را شنیدم که با لحنی تحکیم آمیز با یکی از بچه ها حرف می زد، در زدم و با کسب اجازه وارد شدم. 

معلم با رویی گشاده به من خوش آمد گفت  و بعد از نشستن من بر روی صندلی ادامه صحبت هایش با آن دانش‌آموز را ادامه داد ظاهرا دانش‌آموز بی‌نظم بوده و تکالیف خود را انجام نداده بود ومعلم نیز دیگرطاقتش تمام شده بود و او را مواخذه می کرد.

به یسنا که از صحبت‌های معلم نامش را فهمیده بودم نگاه کردم. 

دختری با ظاهری نسبتا شلخته و کمی تپل. 

سرش را پایین انداخته بود و با انگشتان دستش بازی می کرد و کمی بغض داشت.

  بنظرم درست نبود که معلم در حضور دیگران او را دعوا کرد. بهتر بود در زنگ تفریح او را صدا می‌زد و به تنهایی با او حرف می زد. 

زنگ تفریح به صدا درآمد و بچه‌ها به حیاط رفتند. 

از معلم درباره مشکل یسنا پرسیدم که ایشان گفتند که به احتمال زیاد دچار اختلال یادگیری است، چرا که دیگر بچه‌ها وضعیت خیلی خوبی دارند. 

به خانه که رفتم درباره اختلال یادگیری سرچ کردم و مطالب خوبی را یادداشت کردم و تصمیم گرفتم که کمی به یسنا کمک کنم.

 

 سوال هایی در رابطه با مشکل یسنا ذهنم را به خود مشغول کرده بود و نمی دانستم که پاسخ آن را با توجه به زمان کوتاه کارورزی (یک روز در هفته) چگونه به دست بیاورم.

 

 سوالاتی که ذهن مرا مشغول کرده بود عبارتند از:

1_ چندمین فرزند خانواده است؟

2_ شغل پدر و مادر یسنا چیست؟

3_ میزان تحصیلات والدین او چقدر است؟

4_ آیا یسنا تولد طبیعی داشته است یا خیر؟

5_  تغذیه او با شیر مادر صورت گرفته است یا خیر؟

6_ آیا بیماری خاصی دارد؟

7_ رشد بدن و زبان و  تکلم اوطبیعی بوده است یا خیر؟

برای دانلود کلیک کنید