داستان \”آل\” اثر استاد محمد بهمن بیگی برگرفته از بخارای من ایل من در 21 اسلاید
نکته اول:
1- خانواده ی صفدر در پریشانی و اضطراب عجیبی به سر می برد از همه ی اعضای خانواده پریشان تر ، زلیخا همسر صفدربود .او در انتظار نوزاد بود.
ظلم به زن
نکته دوم:
2- در دامن کوهی پرت ، در کنارجنگلی انبوه ، دوراز ماشین و راه ماشین رو، دور از طبیب و دارو در انتظارنوزاد بود.
زلیخا از درد زایمان نمی ترسید.
نکته سوم:
3- همه در بیم و هراس بودند .زلیخا از همه بیشتر.
زلیخا از درد زایمان نمی ترسیداز اجنه واشباح نمی ترسید از جن وآل که با جگر زن زائو تغذیه می کرد نمی ترسید
زلیخا میترسید باز دختر بیاورد
موقع نوشتن این سطور وتبدیل آن به اسلاید
همراه با همه مادران سرزمینم گریستم
به امید تغییر این باور غلط ودانستن این نکته که فرزند: چه دختر چه پسر تفاوتی ندارد