نفوذ، قدرت و سیاست PPT
نام محصول : پاورپوینت نفوذ، قدرت و سیاست
حجم : 0.8 مگابایت
تعداد اسلاید : 44
زبان : فارسی
سال گردآوری : 97
وضعیت آشفتۀ امروزحاصل ارجحیت منافع و اهداف شخصی بر اهداف ورسالت های گروهی است .در چنین شرایطی است که افراد اهداف سازمانی را به صورت انفرادی در نظر گرفته و به دنبال آن ائتلافات سیاسی شکل خواهند گرفت ،احساسات و عقاید کاذب نمایان می گردد و به این ترتیب افراد با وجود اهداف متضادی که بین آنها حاکم است در تلاش هستند تا به نحوی کارها را به انجام برسانند.در این اوضاع و احوال اگر مدیران به دنبال موفقیت بیشتری هستند ،باید این قدرت را داشته باشند تا افرادی را که منافع شخصی خود را در اولویت قرارمی دهند راهنمایی و هدایت کنند.
در یک سازمان بزرگ، رهبرموثر کسی است که توانایی تاثیرگذاری هم بر زیردستان خود وهم بر افرادی که در ردههای بالاتر از او قرار دارند را داشته باشد. دانستناینکه افراد چگونه درسازمان میتوانند بریکدیگر اعمال نفوذ نمایند نیاز به آشنایی با موضوع قدرت دارد.
واژه در لغت بهمعنی کنش یا قدرتی است که یک نتیجهای را بدون اعمال آشکار زور یا بدون اعمال مستقیم فرمان، تولید میکند و اصطلاحا عبارت از اعمالی است که مستقیم یا غیر مستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظرات دیگران میشوند .نفوذ، شکلی از قدرت است؛ اما متمایز از کنترل، اجبار، زور و مداخله. نفوذ را میتوان رابطه میان بازیگرانی دانست که بهموجب آن، یک بازیگر، بازیگران دیگر را وادار میکند تا بهطریقی که خواست خود آنها نیست، عمل کنند. پول، غذا، اطلاعات، دوستی، مقام و تهدید، از جمله وسایلیاند که فرد بهکمک آنها در رفتار دیگران نفوذ میکند.توانایی فرد از تغییر دادن رفتار دیگران بدون داشتن موقعیت رسمی و فراگرد اثرگذاری بر افکار، رفتار، یا عواطف شخص دیگر را نفوذ گویند.
نفوذ، از اندیشههای توماس هابز Thomas Hobbes: 1588-1679 پیرامون قدرت گرفته شده و وارد علوم اجتماعی شده است.
نفوذ اجتماعی وقتی روی میدهد که اعمال یک فرد یا یک گروه، رفتار دیگران را تحت تأثیر قرار دهد؛ به یک معنا، اصطلاح نفوذ اجتماعی کوششی است، عمدی از سوی یک فرد یا یک گروه، برای ایجاد تغییر در عقاید یا رفتار دیگران.
به طور مثال تغییر نگرش یک نمونه از نفوذ اجتماعی است.
با وجود این راههای دیگری هم برای نفوذ اجتماعی در افراد وجود دارد؛ که از آن جمله میتوان کاربرد(راهبردهای) قدرت، دستورات مستقیم، تقاضا کردن و نظایر آنها را نام برد.