مبانی نظری کیفیت زندگی (تاریخچه بحث کیفیت زندگی)

- مبانی نظری کیفیت زندگی (تاریخچه بحث کیفیت زندگی)

مبانی نظری کیفیت زندگی (تاریخچه بحث کیفیت زندگی)

کیفیت زندگی مفهوم جدیدی نیست. این مفهوم سابقه در فلسفه یونان دارد و ارسطو در بحث از شادکامی بدان اشاره کرده است.

آغاز بحث کیفیت زندگی به زمان ارسطو (322 – 384قبل از میلاد) برمی گردد. ارسطو بویژه درکتاب اخلاق نیکو ماخس به موضوع سعادت انسانی و اینکه سعادت چیست، متشکل از چه فعالیت هایی است و چگونه می توان سعادتمند شد، می پردازد.

ارسطو زندگی خوب را معادل شاد کامی می داند .  وی از رابطه بین کیفیت زندگی هنگام شادی و ارزش های ذهنی افراد سخن می گوید (مختاری ونظری، 1389). شرح یک زندگی خوب از نظر فلسفه را می توان در کار ارسطو ردیابی کرد.

در قرنهای بعد، این موضوع در بین فلاسفه اسلامی جایگاه ویژه ای پیدا کرد چنان که ابن سینا در اشارات، ملاصدرا در اسفار، امام خمینی (ره) در تقریرات فلسفی درسهای اسفار و بسیاری دیگر از علمای اسلامی در باب سعادت و شادکامی بحث های مبسوطی مطرح کرده اند.

همچنین در دوران جدید فیلسوفانی چون کیرکه­گارد، ژان پل سارتر و دیگران به آن توجه داشته ­اند (غفاری و امیدی، 1388). با این وجود کسی که برای اولین بار به مفهوم کیفیت زندگی به صورت مستقیم اشاره کرد پیگو بود.

واژه کیفیت زندگی نخستین بار توسط پیگو ( Pigou ) در سال 1920 در کتاب «اقتصاد و رفاه» مورد استفاده قرار گرفت. او در این کتاب در مورد حمایت دولتی از اقشار پایین و تأثیر آن بر زندگی آنها و سرمایه­ های ملی به بحث پرداخته بود.

در این کتاب، پیگو درباره حمایت دولت از قشرهای کم درآمد جامعه و تأثیر این حمایت بر آنها و همچنین بودجه ملی بحث می کند. آن زمان نظریه او شکست خورد و تا بعد از جنگ جهانی دوم به فراموشی سپرده شد.

بعد از جنگ جهانی دوم دو حادثه مهم رخ داد. اولی مربوط به سازمان بهداشت جهانی بود. در این زمان سازمان بهداشت جهانی تعریف گسترده ای از سلامت ارائه کرد که در این تعریف سلامت شامل سلامت فیزیکی، روانی و اجتماعی می شد. این اقدام سازمان بهداشت جهانی منجر به مذاکرات زیادی در مورد سلامت و چگونگی اندازه گیری آن شد.

تعداد صفحات: 13

برای دانلود کلیک کنید