پاورپوینت کامل و جامع با عنوان واحدهای چینه شناسی و تطابق در 170 اسلاید
دید کلی
تطابق در چینه شناسی عبارتست از ارتباط همزمانی بین لایه های رسوبی، دو واحد چینه ای که در دو محل مختلف ظهور پیدا کرده باشند. در واقع جهت ایجاد یک تقویم زمین شناسی که قابل استفاده در تمام نقاط باشد، لازم است که سنگهای همزمان نواحی مختلف را با یکدیگر مطابقت دهیم.
زمین شناسی تاریخی بدون تطابق ، بی معنی و نامفهوم خواهد بود، زیرا تنها از این طریق است که می توان حوادث زمانهای گذشته را به یکدیگر مرتبط نمود و نتایج کلی از وضع ادوار گذشته فراهم کرد.
دلایل لازم برای تطابق
در انطباق می بایست از کلیه اطلاعات موجود استفاده شود. برای انجام تطابق در دو محل معمولا از دو سری اطلاعات و دلایل استفاده می کنند. که این دلایل عبارتند از : دلایل فیزیکی و دلایل فسیل شناسی.
برای انجام تطابق و برقراری ارتباط زمانی زمین شناسی دو محل که در فاصله بسیار دور از یکدیگر قرار دارند، تنها می توان از فسیلها استفاده کرد.
دلایل فیزیکی جهت تطابق
دلایل فیزیکی معمولا برای انطباق دو منطقه زمین شناسی نزدیک بکار می رود. پایه و اساس اکثر دلایل فیزیکی برای انجام تطابق عموما بر پایه اصل روی هم قرار گرفتن طبقات استوار است. این اصل در واقع اولین اصل عمومی در چینه شناسی می باشد. طبق این اصل طبقات رسوبی بر روی یکدیگر تشکیل می شود و طبقه ای که در زیر قرار دارد، از طبقه بالای خود قدیمی تر است. دلایل فیزیکی جهت انجام تطابق عبارتند از:
- تشابه سنگ شناسی :
سنگهای مختلف که خواص ظاهری مشترک مانند ترکیب کانی شناسی ، بافت ، ساختمان ، رنگ و سایر خصوصیات یکسان داشته باشند و همچنین موقعیت زمین شناسی آنها مشابه باشد، قابل انطباق می باشند. در بیرون زدگی های منفصل و جدا از هم بخصوص در نقاطی که گسلها یا توده های نفوذی مانع از تعقیب و دنبال کردن لایه ها یا واحدهای سنگ شناسی بزرگتر می شوند، می توان از تشابه سنگ شناسی برای انجام تطابق استفاده کرد.
البته استفاده از این روش دارای اشکالاتی نیز می باشد که از آن جمله سن لایه های مشابه می باشد که ممکن است در برخی موارد هم سن نباشند، زیرا تشابه سنگ شناسی تنها بیانگر شرایط و محیط یکسان رسوبگذاری است و بنابراین سنگ های مشابه ممکن است در زمانهای مختلفی تشکیل شوند.
- اصل ادامه طبقات :
دنبال کردن ادامه طبقات از نقطه ای به نقطه دیگر مستلزم یکنواختی خواص سنگ شناسی آن لایه در فاصله معین خواهد بود. وقتی که سنگهای رسوبی لایه لایه در یک بیرون زدگی ممتد باشند، می توان چنین فرض کرد که تمامی لایه ها یا هر سطح لایه بندی از این لایه ها تقریبا همزمان می باشند. در واقع هر طبقه در یک دوره کوتاه زمین شناسی بوجود آمده و هر سطح طبقه بیانگر وجود یک دوره کوتاه عدم رسوبگذاری می باشد. وقتی سن این لایه ها تعیین شده باشد، می توان از این لایه ها به عنوان کلید و راهنما جهت انجام عمل تطابق استفاده کرد.
- تواتر سنگ شناسی :
چگونگی تغییرات سنگ شناسی یک حوضه رسوبی را در برخی موارد می توان رسم کرد. در یک حوضه رسوبی معمولا با افزایش عمق ، اندازه ذرات رسوبی کاهش می یابد و به همین دلیل واحدهای سنگی مثل ماسه سنگ ، سیلت استون ، شیل و آهک به ترتیب دوری از ساحل به صورت خطوطی ، کم و بیش موازی ساحل قرار می گیرند.
برای انجام تطابق بر اساس تواتر سنگ شناسی باید نقشه جغرافیایی زمان رسوبگذاری در گذشته را ترسیم نمود و همچنین این نوع انطباق فقط در یک حوضه رسوبی امکان پذیر است.
- خواص الکتریکی :
در جاهائی که سنگهای پوسته جامد زمین در سطح ظهور نکرده اند و امکان مشاهده آنها میسر نمی باشد، برای انجام تطابق از خواص الکتریکی سنگهای ناحیه استفاده می کنند. هر سنگی بستگی به خواص فیزیکی خود از جمله تخلخل ، نفوذپذیری میزان آب موجود در آن ، دارای خواص الکتریکی مخصوص به خود می باشد. بنابراین با اندازه گیری این نوع خواص می توان عمل تطابق را به صورت غیر مستقیم انجام داد.
- دگر شیبی ها :
با تشخیص و دنبال کردن دو دگرشیبی ممتد می توان عمل تطابق را در محیط های زمین شناسی کوچک انجام داد. در واقع لایه های بین این دو دگرشیبی احتمالا در تمام منطقه هم سن خواهند بود. لازم به ذکر است که انجام عمل انطباق با این روش چندان مرسوم نمی باشد و فقط در جاهائی که عمل انطباق با استفاده از سایر شواهد و دلایل انجام پذیر نباشد، از این روش استفاده می کنند.
واحد چینهشناسی، حجم سنگ یا یخ خاستگاهی قابل تشخیص با دامنه سنی مرتبطی است که با ویژگیهای (رخساره) سنگ نگاری ودیرینهشناسی و سنگشناسی متمایز، غالب و به راحتی قابل تشخیص و ترسیم، که آن را مشخص و توصیف میکند، تعریف میشود.
واحدها بایستی قابل ترسیم و متمایز از یکدیگر باشند، اما محل برخورد و ارتباط لازم نیست که متمایز باشد. برای مثال، واحد بایستی با عباراتی مانند “وقتی که عناصر تشکیلدهنده ماسهسنگ از مرز ۷۵ درصد بیشتر شد (تجاوز کرد)” تعریف شود.
انواع واحدهای زمینشناسی، در حالت کلی میتواند به سه دسته تقسیم شود :
- سنگچینهشناسی
- شیمیچینهشناسی
- زیستچینهشناسی
واحدهای سنگچینهشناسی
واحدهای سنگشناسی یکی از تقسیمات چینهشناسی است که ارزش محلی داشته و در نقاطی که تغییرات سنگشناسی در آن آشکار باشد، میتوان استفاده نمود. این واحدها بر پایه ویژگیهای عمومی سنگشناختی از قبیل خواص فیزیکی ، موقعیت چینهشناسی، صفات اختصاصی و سایر خصوصیات سنگشناسی است. این تقسیمبندی با توجه به خواص سنگها و بدون در نظر داشتن زمان تنظیم شده است.
واحدهای سنگچینهشناسی بر اساس اندازه از کوچک به بزرگ شامل لایه (بستره، طبقه)، بخش (عضو)، سازند، گروه و ابرگروه است.
واحدهای زیستچینهشناسی
در این تقسیمبندی سنگها را بر اساس فسیلهای موجود در آن دستهبندی میکنند. تنها عامل برقراری یک بیوزون (Biozone) بر اساس یک یا مجموعهای از فسیلهای آن سنگ است که آن را از سنگهای مجاور جدا میکند. در زیستچینهشناسی نوع سنگ مهم نبوده و بر مبنای تجمع و ظهور گونههای فسیلی واحدها تشکیل میگردند. حد فاصل بیوزونها شامل لایههای بین پایینترین و بالاترین لایههای ظهور چینهشناسی یک یا دو فسیل مشخص میگردد.
فهرست مطالب:
واحد چینه شناسی
واحدهای فیزیکی سنگ چینه ای
مشخصات واحد چینه شناسی
معرفی هر واحد چینه شناسی
واحدهای چینه شناسی سنگی
طبقه بندی واحدهای چینه شناسی سنگی
طبقه
بخش
سازند
نکات مورد نیاز در انتخاب سازند
گروه
زیرگروه
گروه مافوق
نام واحدهای چینه شناسی سنگی
واحدهای چینه شناسی زیستی
اهمیت فسیلها در تعیین واحدهای چینه شناسی زیستی
طبقه بندی واحدهای چینه شناسی زیستی و انواع آن
انتخاب یک واحد چینه شناسی زیستی
زون
زونول
پک زون
فاصله
افق
انواع واحدهای چینه شناسی زیستی
زون تجمعی
آکروزون یا حدود زون
حدود زون تاکسون
حدود زون برخوردی
زون سلسله النسب (فیلوزون)
زون فراوانی
زون بینابینی (حد فاصل)
نامهای رسمی و غیررسمی
واحدهای زمانی زمین شناختی و چینه شناسی زمانی
سلسله مراتب اصطلاحات قراردادی چینه شناسی زمانی و زمان زمین شناختی
کرونوزون و کرون
اشکوب و عصر
سری و دور
سیستم و دوره
اراتم و دوران
ایونوتم و ایون
و…