مقاله ای کامل در مورد نجوم و اختر شناسی
این مقاله 23 صفحه ای در قالب word همراه با پس زمینه صفحات و حاشیه صفحات بوده و قابل ویرایش میباشد و به شرح کامل تمام موضوعات مرتبط با نجوم و اختر شناسی و دیگر مطالب آن پرداخته است.
قسمت هایی از مقاله :
مقدمه :
اخترشناسی که در زبان یونانی از ترکیب اجزای astronomia = astron + nomos (به معنای قانون ستارگان) تشکیل شده است علم اشیاء سماوی (مانند ستارگان، سیارات، ستارههای دنبالهدار، کهکشان ها و پدیدههایی است که منشاء آنها در خارج از جو زمین است (مانند پدیده شفق قطبی (Aurora) و تشعشعات پس زمینه ای فضا). این رشته با رشته هایی مانند فیزیک، شیمی و فیزیک حرکت ارتباط تنگاتنگ دارد و همچنین با رشته فضاشناسی فیزیکی (پیدایش و تکامل جهان) ارتباط نزدیکی دارد. اخترشناسی یکی از قدیمی ترین علوم است. ستاره شناسان در تمدن های اولیه بشری به دقت آسمان شب را بررسی می کردند و ابزارهای ساده ستاره شناسی از همان ابتدا شناخته شده بودند. با اختراع تلسکوپ، تحولی عظیم در این رشته ایجاد شد و دوران ستاره شناسی جدید آغاز گردید.
در قرن ۲۰، رشته اخترشناسی به دو رشته اخترشناسی شهودی و فیزیک کیهان نظری تبدیل شد.
در اخترشناسی شهودی به دنبال جمع آوری داده ها و پردازش آنها و همچنین ساخت و نگهداری ابزارهای اخترشناسی هستیم. در فیزیک کیهان نظری به دنبال کسب اطمینان از صحت نتایج به دست آمده از مدل های تحلیلی و تحلیل های کامپیوتری هستیم.
این دو رشته در کنار یکدیگر رشته های کامل را ایجاد می کنند که اخترشناسی نظری نام دارد و به دنبال توصیف یافته های شهودی است. با استفاده از یافته های اخترشناسی می توان نظریه های بنیادین فیزیک مانند نظریه نسبیت عام را آزمایش کرد.
در طول تاریخ، اخترشناسان آماتور در بسیاری از کشف های مهم ستاره شناسی نقش داشته اند و اخترشناسی یکی از محدود رشته هایی است که در آن افراد آماتور نقشی بسیار فعال دارند و مخصوصاً در کشف و مشاهده پدیده های گذرا و محلی امیدوارکننده ظاهر شده اند. علم ستاره شناسی مدرن را نباید با علم احکام نجوم (طالع بینی) مقایسه کنید چرا که در طالع بینی اعتقاد بر آن است که امور انسان ها با موقعیت اشیاء سماوی در ارتباط است.
اگرچه اخترشناسی و طالع بینی دو رشته ای هستند که منشأ یکسانی دارند اما اغلب متفکران بر این باورند که این دو رشته از هم جدا شده اند وتفاوت های بسیاری بین آنها وجود دارد. .
- تاریخچه اختر شناسی و علم نجوم
در ابتدا، اخترشناسی تنها مشاهده و پیش بینی حرکت اجرام سماوی با چشم غیرمسلح بود. در برخی نقاط مانند استونهنج، تمدن های اولیه اشیاء زیادی ساخته بودند که به نظر می آید با اهداف اخترشناسی ساخته شده بودند.
این مشاهدات علاوه بر جنبه تشریفاتی شان، در پیش بینی زمان تغییر فصل ها کاربرد فراوانی داشت. پیش بینی فصول برای کاشت محصولات و بررسی طول سال اهمیت زیادی داشت.
با ایجاد تمدن های بابل، مصر باستان ، تمدن هلینک (یونان باستان) ، هند و چین، مشاهدات اخترشناسی جمع آوری شدند و نظراتی در مورد اساس پیدایش کیهان و طبیعت آن ارائه شد.
همچنین، نظریاتی در مورد حرکت سیاره ها، خورشید، ماه و زمین براساس علم فلسفه مطرح شد. از میان این نظریه ها می توان به حدس هایی در مورد طبیعت کروی زمین و ماه و حرکت و چرخش کره زمین در آسمان اشاره کرد. قبل از اختراع تلسکوپ، کشف های اخترشناسی مهمی رخ داد که برخی از آنها عبارتاند از: تمایل محوری یا کج بودن حالت گرفتگی در ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح توسط چینی ها مطرح شد.
بابلی ها و آشوری ها کشف کردند که کسوف یا خسوف (پدیده گرفت) در یک دایره با نام دایره ساروس تکرار می شود. ۲۰۰ سال قبل از میلاد، هیپارکوس ابعاد ماه و فاصله آن از زمین را تخمین زد. در طی قرون وسطی، اخترشناسی شهودی در اروپای قرون وسطی تا قرن ۱۳ به ندرت دیده می شد. با این وجود، اخترشناسی شهودی در امپراتوری ایران و دیگر ممالک اسلام به اوج خود رسید. ستاره شناسان مسلمان بسیاری از ستارگان را نام گذاری کردند که امروزه هنوز از این نام ها استفاده می شود.
- انقلاب علمی
طی دوران رنسانس، نیکلاس کوپرنیک مدل خورشید محوری را برای سامانه خورشیدی (منظومه شمسی) پیشنهاد کرد. گالیلئو گالیله و ژوهانس کپلر پیشنهاد وی را بسط داده و آن را اصلاح کردند. گالیله تلسکوپ را اختراع کرد تا بتواند مشاهدات خود را به صورت دقیق تری انجام دهد.
کپلر اولین کسی بود که با بیان اینکه خورشید در مرکز قرار دارد و بقیه سیاره ها به دور آن می چرخند مدل تقریباً کاملی را ارائه کرد. با این وجود کپلر نتوانست برای قوانینی که ارائه نمود نظریه ای تهیه کند. در نهایت ایزاک نیوتن با ارائه قوانین حرکت اجرام سماوی و قانون گرانش حرکت سیاره ها را توصیف کرد. نیوتن مخترع تلسکوپ انعکاسی است.
کشفیات جدید باعث شد که ابعاد و کیفیت تلسکوپ بهبود بیابد. نیکلاس لوییس لاسیل نقشههای بیشتری از موقعیت ستارگان در فضا را ارائه نمود. ویلیام هرشل نقشه گسترده ای از خوشه های سماوی و تهیه کرد و در سال ۱۷۸۱ توانست سیاره اورانوس را کشف کند که اولین سیاره کشف شده توسط انسان محسوب می شود. در سال ۱۸۳۷ برای اولین بار فردریچ بسل فاصله ستاره ۶۱Cygni را مشخص کرد. در قرن نوزدهم میلادی، توجه دانشمندانی چون لئونارد اولر، الکسیس کلاد کلایرات و جین دالمبرت به مسئله سه جسمی باعث شد پیش بینی های دقیق تری در مورد حرکت ماه و ستارگان انجام شود. ژوزف لوییس لاگرانژ و پیرسیمون لاپلاس این کار را تکمیل کردند و میزان انحراف اقمار و سیاره ها از وضعیت اصلیشان را تخمین زدند.
با اختراع طیف نگار و عکاسی افق های جدیدی به روی اخترشناسی باز شد. در طی سال های ۱۸۱۴ و ۱۸۱۵ ژوزف وان فرانوفر در طیف نور خورشید حدود ۶۰۰ نوار را مشاهده کرد و در سال ۱۸۵۹، گوستاو کیرشهف این نوارها را به حضور عناصر مختلف در جو خورشید نسبت داد. معلوم شد که بقیه ستارگان به ستاره منظومه شمسی (خورشید) شباهت زیادی دارند اما در ابعاد مختلف و با دماها و عناصر درونی متفاوتی دیده می شوند . قرار داشتن زمین در کهکشان راه شیری، به عنوان مجموعه ای از ستاره ها و سیاره ها، در قرن بیستم کشف گردید و همزمان وجود دیگر کهکشان های خارجی در فضا تأیید شد و بلافاصله پدیده انبساط عالم عامل اصلی وجود فاصله زیاد بین زمین و دیگر کهکشانها اعلام شد.
همچنین در اخترشناسی مدرن وجود
و ادامه مقاله