مقدمه ای بر پزشکی جغرافیایی ایران
مقدمه ای بر پزشکی جغرافیایی ایران در حجم 41 صفحه و در قالب word و قابل ویرایش و با قسمتی از متن زیر:
تاریخچه پزشکی جغرافیایی
پزشکی جغرافیایی، علمی است که به شناخت عوامل طبیعی و اقلیمی موثر بر سلامت و بیماری انسان میپردازد و بر خلاف تصوّر جهان غرب، شاخه جدیدی از جغرافیا نیست بلکه سابقه دیرینه ای دارد و در نوشته های پزشکی اوائل هزاره دوّم میلادی در کشور ایران و بویژه در دائره المعارف پزشکی قانون ابن سینا به طور مفصّل
در باره انتشار جغرافیایی بسیاری از بیماری های مُسری و غیرمسری و تاثیر شرایط اقلیمی بر سلامت و بیماری و حتّی نوع بیماری ها و شیوع و بروز آن ها توضیح داده شده است. مثلاً در زمان ابن سینا شرایط آب و هوایی جهان را کلاً به پنج اقلیم به شرح ذیل، طبقه بندی میکردند :
تاثیر اقلیم های پنجگانه در سطح جهان از دیدگاه ابن سینا
- اقلیم اوّل، منطقه استوایی
- اقلیم دوّم، منطقه گرمسیری
- اقلیم سوّم، منطقه نیمه گرمسیری
- اقلیم چهارم، منطقه معتدله
- اقلیم پنجم، منطقه قطبی
وی معتقد بود که ساکنان اقلیم چهارم، دارای معتدل ترین مزاجند. ضمناً مردمان اقلیم چهارم با سکنه اقلیم دوّم و سوّم، متفاوتند، زیرا در اقلیم دوّم و سوّم، خورشید گاهی در بالای سر آنان و نزدیک به آنها است و از گرمی تابش خورشید، بهره مند میشوند و گاهی خورشید دور است و از گرمای آن بی نصیبند و به همین ترتیب این مردم نسبت به اقلیم پنجم، معتدل المزاج ترند.
برخی بیماری ها نژادی هستند و خاص طایفه یا ساکنان منطقه ای میباشند و یا در میان آنها شایعترند. بر طبیب است که بیماری های ویژه سرزمین های مختلف و تابع فصول گوناگون را به خوبی بشناسد تا بتواند وسائل پیشگیری و چاره جویی و درمان آنها را تدبیر نماید. ضمناً در مورد وجه تسمیه “کرم مدینه = دراکونکولیازیس” به انتشار جغرافیایی این بیماری در آن زمان اشاره نموده و متذکر میشود که علّت این نامگذاری به این دلیل است که “اهل مدینه حجاز، به نحو شایعی به این بیماری، مبتلا میشوند” و سپس اضافه میکند که این بیماری در خوزستان و بعضی از نقاط دیگر جهان نظیر مِصر و جاهای دیگر نیز شایع است.
در بدو بستری نمودن بیماران، در بیمارستان و طی مصاحبه ای که با آن ها مینماییم چه بسا توجّه به انتشار جغرافیایی بیماری ها اوّلین راهنمای تشخیصی باشد. مثلاً بیماری که با ادرار تیره، در یکی از بیمارستان های تهران بستری میگردد و سابقه سکونت در جنوب غربی ایران را ذکر مینماید یکی از مهمترین تشخیص هایی که برای وی مطرح میشود ابتلاء به شیستوزومیازیس هماتوبیوم است (زمانی که بیماری هنوز کنترل نشده بود) و حال آنکه اگر این بیمار، سابقه سکونت در پاکستان را ذکر میکرد شاید مالاریای فالسیپاروم، در صدر لیست تشخیص های افتراقی قرار میگرفت . . . بیماری که سابقه سکونت در هندوستان را ذکر میکند و از دفع کرم های پهن بندبند، شکایت دارد بایستی در درجه اوّل، تشخیص تنیازیس ناشی از تنیاسولیوم، برای وی مطرح شود در حالی که اگر همین بیمار، سابقه مسافرت به خارج ایران را ذکر نکند تشخیص تنیازیس ناشی از تنیا ساژیناتا برای او مطرح میشود . . . یا بیمار مبتلا به تب و لرز عودکننده ای که در فصل بهار یا تابستان سابقه مسافرت به شمال غربی ایران را ذکر میکند ممکن است دچار بورلیوز (تب راجعه) باشد زیرا این بیماری از سال ها قبل، در آن منطقه، حالت آندمیک دارد.
توجه کافی به نحوه انتشار جغرافیایی بیماری ها علاوه بر اینکـه موجب میشود پزشک بالینی با دید وسیعتر و کاملتری همه جنبه های بیماری را زیر نظر داشته باشد ضمناً به تشخیص صحیح و به موقع آن نیز منجر میگردد و این موضوعیست که نه تنها پیشکسوتان عرصه پزشکی و بهداشت که حتی عرفا و شعرای ایران باستان نیز به آن توجه داشته و میدانسته اند که یک بیماری بخصوص، ممکن است ویژه منطقه خاصی از مملکت باشد و حتی نسبت به این مسئله مهم که یک بیماری واحد در نقاط مختلف کشور، ممکن است با داروهای متفاوتی درمان شود آگاهی داشته اند که خود، نشان دهنده توجه به اختلاف در انتشار جغرافیایی بیماری های مختلف است به طوری که مولوی، بعنوان یک فرد غیرپزشک، چنان در این مورد اظهار نظر میکند که گویی در جامعه آن روز با یک پدیده کاملاً اِستانده و همه کس فهم، روبرو میباشد.