کاملترین پروتکل درمانی ذهن آگاهی (120 صفحه ورد+180 صفحه پژوهش مرجع)!!!
این پکیج درمانی (پروتکل) شامل شرح کامل جلسات درمانی ذهن آگاهی برای آموزش و اجرا می باشد. توجه داشته باشید مجموعه پش رو شامل 120 صفحه آموزش کامل (قابل ویرایش با پسوند ورد) و 185 صفحه پژوهش مرجع میباشد…
هزینه این پکیج بینظیر 23000 تومان میباشد که با 60 درصد تخفیف به قیمت 9200 تومان عرض میگردد!!!
دستور العمل
در MBSR اولین گام یادگیری چگونگی توجه کردن هدفمند، در هر لحظه و بدون داوری است. در ابتدا شرکت کنندگان از این که معمولا توجه کمی به زندگی روزانه دارند آگاه می شوند. آنها می آموزند که تغییرات سریع ذهن از موضوعی به موضوع دیگر آگاه شوند. به دنبال آن، یاد می گیرند که چطور ذهن سرگردان خود را به نقطه واحد متمرکز کنند. در ابتدا این کار از طریق توجه به قسمت های مختلف بدن و سپس با ارجاع به تنفس آموخته می شود. در گام بعدی شرکت کنندگان می آموزند که چطور ذهن سرگردان باعث ایجاد افکار و احساسات منفی می شود.
تنها وقتی یک فرد از این جنبه ها آگاه شود می تواند از MBSR استفاده کند. تا از این طریق بتواند تغییرات خلقی خود را شناسایی نموده و در کوتاه مدت آن ها را اداره کند و یا در دراز مدت با آن ها چالش نماید. آموزش دهندگان باید به این نکته توجه داشته باشند که هر گاه افکار یا احساس منفی در شرکت کنندگان ظاهر شده به آن ها گوشزد کنند که قبل از پاسخ های مهارت آمیز به آن ها، اجازه دهند که افکار به همان صورت در ذهنشان باقی بمانند. با این کار شرکت کنندگان یاد می گیرند که چگونه به طور کامل از تفکر یا احساسشان آگاه شوند و یک یا دو دقیقه قبل از این که توجه خود را به کل بدن معطوف کنند به تنفس خود توجه نمایند. چنین کاری برای اداره مشکلات در همان لحظه و آگاهی نسبت به افکار یا احساسات ناخوشایند کفایت می کند. در هر بخش از تمرین اولین قدم اساسی در رویارویی با افکارر و احساسات منفی است. به دنبال این فرایند شرکت کنندگان می توانند بهترین پاسخ ممکن را انتخاب کنند.
مثلا ممکن است مشکل را فقط به عنوان یک فکر یا احساس در نظر گرفته وآن را گذرا ببینند و یا ممکن است در دراز مدت رویارویی مستقیم با آن را انتخاب کنند و یا از طریق توجه به بخشی از بدن که در اثر احساسات منفی تنیده شده و آگاهی نسبت به آن از تنفس برای آرام کردن حس های بدنی استفاده کنند. یا از راهبردهایی استفاده کنند که در گذشته برای داشتن احساس راحتی و تسلط به کار می برند. نکته بسیار مهم در تمرین تنفس انعطاف پذیری آن است، زیرا در این تمرین، تنفس به طور وسیعی در بدن گسترش می یابد . شاید برای شرکت کنندگان بستن چشم ها به مدت سه دقیقه مشکل باشد، ولی این کار برای آن ها این امکان را فراهم می آورد که در پذیرش برداشت های خودشان درنگ کنند. بنابراین قبل از توجه وسیع به رویکرد اینجا واکنون، تمرکز بر تنفس به عنوان اولین گام مهم به شمار می رود.
نمونه ای از جلسات درمانی پکیج مورد نظر:
تمرین خوردن کشمش
سعی کنید توضیحات را بصورت مختصر بیان کنید، زیرا در این صورت میزان اشتباه شما کم تر خواهد شد. در ابتدا، هدف ما این است که تا حد امکان این تمرین را از راه تجربه آموزش دهیم، بنابراین مانند سایر تمرین ها، شرکت کنندگان می آموزند که در این برنامه ابتدا تمرین کنند و پس از آن سعی نمایند تا معنی آن را در یابند. رونوشت ارائه در کادر ۲-۲ نحوه هدایت افراد را طی تمرین کشمش نشان می دهد.
این تمرین تعریف خوبی از حضور ذهن به دست می دهد و به جای این که برای یادگیری از روش حل مساله کلامی استفاده کند یک اساس تجربی ارائه می دهد و در بافتی صورت می گیرد که زمینه یادگیری از طریق تمرین و دریافت بازخورد فراهم می آید. این تمرین نقش اساسی دارد و به ما کمک می کند تا به سوال هایی که در طی تمرین برای شرکت کنندگان پیش می آید پاسخ مناسب بدهیم. توجه داشته باشید که در پاسخ گویی به سئوال شرکت کنندگان از نکات موثر خود تمرین استفاده کنید. اگر آموزش دهنده روحیه مشتاق، صادق و پرس وجو کننده ای در مورد نحوه انجام تمرین شرکت کنندگان نداشته باشد، یا اگر بخواهد که با عجله توضیحات نارسایی از آنچه بوقوع می پیوندد ارائه دهد، چگونه می توان انتظار داشت که نحوه گرایش شرکت کنندگان، به تکالیفی که به آنها محول می شود تغییرکند؟ ما امیدواریم که به موقع یک هماهنگی تدریجی در تجربه افراد بوقوع بپیوندد و از این طریق، دریابند که هر فردی می تواند حضور ذهن در تمام لحظات، در حین انجام کار های معمولی وتکراری را تمرین کند.
یکی از راه های تسهیل کننده این مرحله استفاده از سئوال های باز پاسخ تا حد امکان است. برای مثال « نظر شما در مورد کاری که هم اکنون انجام دادیم چیست؟ این کار بسیار دشوار است، زیرا سوال ها ی بسته پاسخ بطور طبیعی پیش می آیند. مثلاً « آیا کسی احساس خستگی می کند؟ » ، « آیا ذهن شما منحرف شده است؟ » بدیهی است که این سوال های بسته پاسخ، پاسخ های « بله » یا « خیر » دریافت می کنند.
پاسخ های را که بیش تر سئوال های باز پاسخ زیر داده شده است، با هم مقایسه کنید :
آموزش دهند ه: آیا کسی هست که بخواهد در مورد تجارب مربوط به خوردن کشمش صحبت کند؟
شرکت کننده : در زمانی که به کشمش نگاه می کردم، افکار متفاوتی در ذهن من می گذشت.
آموزش دهنده : آیا می توانید بگویید چه نوع افکاری از ذهن شما گذشت؟
شرکت کننده : من داشتم فکر می کردم که چقدر عجیب است یک چیز کاملاً خشک شده با ظاهری معمولی چقدر می تواند خوشمزه باشد… اگر ما ندانیم که آن چه مزه ای دارد، هرگز امتحانش نکنیم.
آموزش دهنده : بسیار خوب، افکازی که در رابطه با خوردن کشمش بود چطور، آیا آن افکار به ذهن شما آمد؟
شرکت کننده : موقعیت های متفاوتی به ذهنم رسید، صحرا های خشک شده، شن های داغ، تعطییلات همراه والدین در دوران کودکی، موقعیت های متفاوت.
آموزش دهنده : بسیار خوب جالب است، واقعاً خوب است. بسیار خوب، کار این بود که واقعاً آگاهی خود را روی کشمش متمرکز کنید، ولی ذهن این کار را انجام نداد.
شرکت کننده : ذهن به جوانب مختلف منحرف می شود.
آموزش دهنده : ذهن از کشمش به مواردی مثل این که واقعاً چقدر مزه آن خوب است، به جنبه خشک بودن، به شن داغ، به تعطیلات با والدین … منحرف می شود. این مثال جذاب است که اگر دوست داشته باشید می توانیم آن را برای روشی که ذهن محتوای خود را تعیین می کند بکاربریم. این تمرین یکی از روش هایی است که از طریق آن می توانیم توجهمان را در اینجا و اکنون متمر کز کنیم، مابه بیان شنی، به والدین شما، به سایر جاها بر می گردیم. ذهن به کار خود می پردازد. این مطلب بسیار مهمی است که باید آن توجه کرد. ما دوباره بطور مختصر به این موضوع اشاره می کنیم. آیا پیشنهاد دیگری دارید؟
در مراحل بعدی، راهنما قادر خواهد بود که تجربه شرکت کنندگان را به موضوع برنامه مرتبط کند: این ذهن سرگردان در هدایت خودکار بالاخص زمانی خطرناک است که خلق رو به اضطراب می نهد و احتمال دارد تداعی ها وخاطرات استرس زا باشند. بنابراین بهتر است که بدانیم در مسیر تداعی ها چه اتفاقی می افتد و قادر باشیم که با اراده خود از آن خارج شویم
تمرین خوردن کشمش همچنین یک نمونه ارتباط مستقیم با تجربه را به شرکت کنندگان می آموزد، که آن را از هدایت خودکار معمولی که در انجام کارها وجود دارد متمایز می کند. آنها در خواهند یافت که، توجه کردن به این طریق باعث در نظر گرفتن جنبه های جزیی و غیره منتظره ای از کشمش مثل برجستگی ها و چین خوردگی ها ی پوست آن و یا شکاف انتهای آن یعنی محل اتصال به منبع بزرگتر از خود یعنی همان درخت مواست. بعضی می گویند که آنها فقط می توانند به این فکر کنند که چقدر از کشمش خوششان یا بدشان می آید. بعضی می گویند که قادر ند کشمش را با وضوح بیش تری ببینند، این که کشمش مزه بیش تر و واضح تری دارد. ما متوجه شدیم که ا ین جنبه با این پرسش مورد بررسی بیش تر قرار می گیرد ” آیا کسی هست که متوجه احساس متفاوتی در تجربه خوردن کشمش شده است؟” معمولا اکثر شرکت کنندگان به تفاوت بین خوردن کشمش در طی تمرین و خوردن کشمش در حالت معمولی اشاره می کنند.
این تمرین مناسبی برای کارهای زیادی است که می خواهیم انجام دهیم. ما آگاه شدن نسبت به فعالیت های روز مره را تمرین خواهیم کرد پس در خواهیم یافت که چه اتفاقی در حال وقوع است و این که واقعا می توان ماهیت تجربه را تغییر داد. اگر شما همانطور که بطور اجمالی در تمرین کشمش اتفاق افتاد، از افکار، احساسات و حس هایی که در بدن وجودارد کاملا آگاه باشید، وا قعاً می توانید تجربه را تغییردهید. شما می توانید انتخاب های بیش تری داشته و با آزادی بیش تری عمل کنید. در حال حاضر، این تنها یک فرضیه است .ما نیاز به تمرین بیشتر و بیش تری داریم تا آگاهی را تجربه کنیم. پس از آن متوجه خواهید شد که، سرانجام این کار به شما کمک خواهد کرد .وبه همین دلیل است که من درحال حاضر از شما می خواهم تا در هنگام انجام چنین کار ساده ای توجهتان را بر آنچه در حال وقوع است متمرکز کنید. در حال حاضر ممکن است ارتباط بین آرام خوردن کشمش و حفاظت از خود در برابر استرس در آینده، برای شما روشن نباشد. ولی قدم اول و آنچه که ما باید در این قسمت برنامه انجام دهیم، تمرین واقعی آگاه شدن است . پس پیام اصلی این تمرین مختصر این است که ما در اکثر مواقع از آنچه در حال وقوع است آگاه نیستیم. اگر بتوانیم آگاهی خود را روی آنچه انجام می دهیم متمرکز کنیم هم از جنبه های خوب و هم از جنبه های بدی که معمولا سرسری گرفته می شدند آگاه می شویم و این در حالی است که در زمان استرس ذهن ما در جای دیگری است .
ما واقعاً نمی توانیم کنترل کنیم که چه چیزی به ذهن می آید، اما آنچه که می توانیم کنترل کنیم این است که بعداً در قدم بعدی چه کار کنیم و همه این برنامه ها درباره توانایی ما برای حرکت به جایی در آگاهی است. بنابراین در این برنامه سعی می کنیم به افراد بیاموزیم که به جای پیروی از عادات قدیمی ذهنی خود، آگاهانه تصمیم بگیرند که چه کاری را باید انجام دهند.
در واقع شرکت کنندگان در کلاس در می یابند که استفاده از تجارب مربوط به تمرین خوردن کشمش برای درک رابطه آن با تمایل آن ها برای بازگشت به حالت استرس ذهنی نسبتاً ساده است. اولاً ، وقتی آن ها به آنچه انجام می دهند دقیق تر توجه می کنند، کاملاً در می یابند که بطور معمول چقدر اعمال خودکار انجام می دهند، وتا چه حد ذهن آن ها بیش تر از این که در زمان حال باشد در گذشته و آینده است ؛ چگونه در هر لحظه، اکثر ما از آنچه واقعاً اتفاق می افتد تنها اندکی آگاهیم. در حالیکه بسیاری از افراد ممکن است گاهی متوجه شده باشند که تحت تاثیر هدایت خودکار هستند (مثلاً کیلومتر ها اتومبیل خود را می رانند بدون این که متوجه باشند که ذهنشان به چه چیزی معطوف است) ولی هنوز این برای آن ها تعجب آور است که ببینند همین وضعیت چگونه در بسیاری از مسائل زندگی روزمره اتفاق می افتد.
ثانیاً این تمرین نشان می دهد که چگونه توجه کردن با یک روش خاص (ارادی بودن، در زمان حاضر و بدون داوری) واقعاً می تواند ماهیت تجربه را تغییر دهد. از طریق توجه کردن، افراد در می یابند که بیدار شدن از حالت هدایت خودکار امکان پذیر است و بیش تر به زمان حال متصل می شوند. شرکت کنندگان در می یابند وقتی یک دانه کشمش را با حضور ذهن می خورند، اغلب این کار آنها را بش تر از آنچه تصور می کنند در زمان حال نگه می دارد. خصوصاً اگر در اکثر مواقع بطور خودکار عمل می کنند. از طریق تمرین هایی مثل آنچه که با خوردن کشمش انجام شد، شرکت کنندگان می توانند به این واقعیت نه به این دلیل که آموزش دهند به آن ها می گوید، از طریق اکتشاف شخصی دست یابند.