عنوان : عملکرد و رضایت جنسی
نام محصول : تحقیق در زمینه عملکرد و رضایت جنسی
فرمت :Word
حجم : 0.4 مگابایت
تعداد صفحات : 77
زبان : فارسی
سال گردآوری : 1395
– تعاریف رضایت جنسی
دایره المعارف فلسفه وروان شناسی، رضایت را خوشی برآمده از آگاهی به یک وضعیت راحت تعریف نموده که معمولاً با ارضاء بعضی تمایلات خاص پیوند خورده است و از آنجا که رضایت به همراه خوشایندی حاصل می شود پس می توان گفت: افراد رضایت را در فکر کردن بر وضعیتی که در وهله اول از خوشایندی برای آنها حاصل شده به دست می آورند. با این اوصاف خوشایندی حالتی است که از ارضاء نیازهای نهاده شده در انسان به وجود می آید، حال آنکه رضایت، از ارزیابی منطقی درباره حالات خوشایند ایجاد می گردد و در کنش های متقابل اجتماعی و بروز حالات روانی افراد نسبت به همدیگر به دست می آید و به عبارت دیگر رضایت از تعامل بین حالات خوشایند و کند و کاوهای عقلانی در افراد ایجاد می گردد (مهدوی،1375).
سیرز(1988) رضایت را ارزیابی ذهنی فرد از کیفیت رابطه می داند. او رضایت را مبتنی بر ٢ عامل می داند: ١- نتیجه یک رابطه ٢- درک و ذهنیت فرد از رابطه. گاه نتیجه یک رابطه مثبت است ولی ارزیابی ما از آن رابطه منفی است و درنتیجه رابطه ما رضایت بخش نمی شود.
پارسونز (1998) با طرح نظام شخصیتی در نظریه خود به تعریف رضایت می پردازد و تمایلات را عنصر نظام شخصیت می داند. به عقیده وی بیشتر در قالب کلی نظام شخصیتی، بین حالت خوشایندی و رضایت تمایز وجود دارد، یعنی رضایت به عنوان حالتی درونی در مقابل خوشایندی که حالت ظاهری دارد، مطرح می شود (به نقل ازریتزر، 2000).
رضایت جنسی احساس خوشایندی است که فرد از درآمیختن روانی و فیزیکی با لذت حاصل از آمیزش جنسی به دست می آورد.
وینچ(1974) معتقد است رضایت زناشویی انطباق بین وضعیت موجود با وضعیتی که مورد انتظار است می باشد. طبق این تعریف، رضایت زناشویی وقتی وجود دارد که وضعیت موجود فرد در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار او منطبق باشد. او هشت معیار موفقیت زناشویی را که در سه دهه گذشته به کار رفته اند مشخص کرده است :١- ثبات ٢- انتظارات اجتماعی ٣- رشد شخصیت ۴- مصاحبت ۵- شادی ۶- رضایت ٧ -سازگاری ٨- یکپارچگی. وی بیان می کند که عدم ثبات رضایت زناشویی در طول دوره های مختلف زندگی است که این امر به عوامل محیطی هم توجه دارد.
السون و السون(1997) به طور کلی سه زمینه را برای رضایتمندی مطرح می کنند که این حیطه ها به هم وابسته اند و با هم تداخل دارند .این سه حیطه عبارتند از :رضایت افراد از ازدواجشان ، رضایت از زندگی خانوادگی، و رضایت کلی از زندگی. نتایج تحقیقات السون نشان داد که بین رضایتمندی زناشویی و رضایت از خانواده حدود ٧٠ درصد همبستگی وجود دارد. بین رضایت از خانواده و رضایت از زندگی نیز همبستگی برابر ۶٧ درصد دیده می شود. وجود رضایت از زندگی زناشویی برای دوام زندگی و لذت بردن از با هم بودن، اجتناب ناپذیر است، ولی وجود رضایت در زندگی زناشویی به معنای عدم وجود تعارض در روابط زناشویی نمی باشد. به عبارت دیگر این تصور که برای داشتن زندگی سرشار از شادی و خوشبختی نباید تعارضی در روابط وجود داشته باشد، اشتباه محض است زیرا بروز تعارض در روابط انسان ها اجتناب ناپذیر است. آنچه درازدواج مهم است، رضایت از ازدواج است. ازدواج های پایدار، رضایتمند وخوشایند، خود بخود و به آسانی به وجود نمی آیند، بلکه عوامل گوناگون شخصیتی، اعتقادی، شناختی، ارتباطی، عاطفی واجتماعی با یکدیگر درتعامل اند و موجبات موفقیت یک ازدواج را فراهم می آورند.
الیس (1985) عقیده دارد طرق مختلفی برای تعریف رضایت زناشویی وجود دارد. وی رضایت زناشویی را احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن و شوهر می داند، موقعی که تمام جنبه های ازدواجشان را در نظر بگیرند. رضایت یک متغیر نگرشی است و بنابراین یک خصوصیت فردی زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی است. روف برای رضایت زناشویی چند جنبه را درنظر می گیرد ولی رضایت زناشویی را به طور کلی احساسات مثبت، دوست داشتن، رضایت جنسی، توافق در اموراقتصادی، خانه داری و تربیت کودکان می داند .