تحقیق در مورد ایمان به خدا
42 صفحه word |فونت tahoma سایز 12| قابل اجرا در آفیس 2010 و نسخه های جدیدتر|قابل ویرایش و آماده چاپ
بخشی از تحقیق
ایمان مشخص میکند که چقدر از نیروهای بالقوه با قابل بهره برداری است. ایمان ممکن است نیروی خلاقه را تحریک و یا سرچشمه ابتکارات و نظرات تازه را خشک نماید. به این مثال توجه کنید : کسی به شما میگوید » لطفاَ یک نمکدان برای من بیاورید« و شما در حالیکه به اطاق دیگر میروید می گوئید » نمیدانم کجاست« و بعد از کمی جستجو میگوئید » نمیتوانم پیدایش کنم« و آنوقت آن شخص از جایش برمیخزد و نمکدان را از سر طاقچه ای که جلو شما است برمی دارد و میگوید » انگار گیجی، نمکدان درست جلو چشمت است. اگر نمکدان مار بود تاکنون تو را زده بود« . همینکه بگوئید » نمی توانم« فرمانی به مغزتان صادر کرده اید که نمکدان را نبینید. یعنی در عین حال که چشمتان چیزی را میبیند، مغزتان آن را ادراک نمیکند. به خاطر داشته باشید کلیه تجربیات انسانی، یعنی آنچه میگوئید، میشنوید، میبینید، لمس میکنید، تمام بوها و مزهها و امثال آن همه و همه در مغز بایگانی و نگهداری میشود. اگر جداَ بگویید» یادم نمیآید« یادتان نخواهد آمد. ولی اگر تصمیم به یادآوری مطلبی داشته باشید، به سیستم عصبی شما فرمانی صادر میشود که راهها را به سوی بخشی از مغز که احتمالاَ پاسخ سوال شما در آنجا است باز میکند.
بار دیگر میپرسم ایمان چیست؟ برداشتها و طرز فکرهائی که از پیش شکل و نظم گرفته اند و بطور دائمی ارتباطات ما را با خودمان تصفیه و تصحیح میکنند. باورهای ما از کجا میآیند؟ چرا بعضی افراد اعتقاداتی دارند که آنها را به سوی موفقیت میراند در حالیکه دیگران عقایدی دارند که فقط موجب شکست آنها میگردد؟ اگر بخواهیم باورهائی در خود ایجاد کنیم که بهروزی ببار آورد، باید اول بدانیم که سرمنشاء اعتقادات ما در کجا است.
اول منبع ابمان محیط است. اینجا است که دور تسلسل ایجاد میشود بطوریکه هر موفقیت موجب موفقیت دیگر میشود و هر شکست، شکستی دوباره ببار میآورد. آنچه زندگی را نکبت بار میکند، یاس و محرومیتهای روزانه نیست. افراد میتوانند بر اینگونه احساسات غلبه کنند. کابوس واقعی اثراتی است که محیط بر باورها و رویاهای ما دارد. اگر در پیرامون خود چیزی بجز شکست و محرومیت نبینید بسیار بعید است که بتوانید تصورات ذهنی را که موجب موفقیت میشوند در ذهن خود ایجاد کنید. اگر شما در محیطی سرشار از رفاه و توفیق پرورش یافته باشید براحتی میتوانید مدلی از ثروت و موفقیت را در ذهن مجسم سازید. برعکس اگر در فقر و محرومیت بزرگ شده باشید، سرمشقهای خود را نیز از همان محیط میگیرید. آلبرت اینشتین میگوید » کمتر کسی میتواند بدون دغدغه و در کمال متانت به اظهار عقایدی بپردازد که با تعصبات محیط اجتماعی او متضاد باشد. بسیاری از مردم شهامت داشتن چنان عقایدی را هم نداند«.
در یکی از دوره های مدلسازی پیشرفته، تمرینی را در مورد افراد ولگرد خیابانها انجام میدهیم. آنها را غذا میدهیم و به آنها محبت زیاد میکنیم و بعد بزبان ساده از آنها خواهش میکنیم که توضیحاتی در مورد زندگی خود به شرکت کنندگان بدهند و احساسات خود را درباره محل زندگی خود و علت اینکه به این روز افتادهاند بیان نمایند. آنگاه آنان را با شرح زندگانی کسانی که علیرغم معلولیت و انواع ناراحتیهای جسمی و روحی، زندگی خود را دگرگون ساخته اند آشنا میکنیم.
در یکی از جلسات اخیر، مردی را آوردیم که بیست و هشت سال سن داشت، قوی، زیبا و باهوش بنظر میرسید و هیچ نقص جسمانی نداشت. چرا این مرد، با این فلاکت در خیابانها و لگردی میکرد، در حالیکه دبلیومیچل که بصورت ظاهر، امتیازات کمتری داشت توانست زندگی خود را دگرگون کند و سعادتمند شود؟ میچل در محیطی بزرگ شد که در آن سرمشقهائی موجود بود. نمونههائی از انسان ها که بر مشکلات و بدبختیهای بزرگ چیره شده، زندگی خوشی برای خود فراهم کرده بودند. از اینرو ایمانی در او به وجود آمد که » پس منهم می تونم عیناَ موفق شوم« . در مقاببل، این جوان که نام او را جان میگذاریم، در محیطی پرورش یافت که چنین سرمشقهائی وجود نداشت. مادرش، زنی بدکاره بود و پدرش بعلت اقدام به جنایت زندانی شده بود. در هشت سالگی توسط پدرش، با هروئین آشنائی یافته بود. چنین محیطی مسلماَ در ایمان و اعتقادات شخص اثر میگذارد. هدف زندگی او چه میتوانست باشد؟ چیزی در حد زنده ماندن. از چه طریق؟ ولگردی، دزدی و فراموشی رنجها از راه مصرف مواد مخدر. او معتقد بود که اگر مواظب رفتار دیگران نباشید سرتان را کلاه می گذارند، هیچکس، کسی را دوست ندارد و امثال ذالک. آن شب روی این مرد کار کردیم و توانستیم سیستم اعتقادی او را عوض کنیم، در نتیجه از ولگردی دست برداشت و از آن شب مصرف موادمخدر را ترک کرد. سپس به کار مشغول شد و هم اکنون دوستانی تازه پیدا کرده و در محیطی تازه با عقایدی تازه زندگی میکند و نتایجی متفاوت میگیرد.
دکتر بنیامین بلوم استاد دانشگاه شیکا گو زندگی یکصد نفر از موفقترین قهرمانان ورزشی، موسیقی دانان و دانشجویان ممتاز را مورد بررسی قرار داد. وی با کمال تعجب دریافت که اغلب این اعجوبهها، از اول افراد بسیار درخشانی نبودهاند.
اما بیشتر این افراد از مراقبت دقیق، راهنمایی و حمایت برخوردار شده و آنگاه شروع به پیشرفت کردهاند و پیش از آنکه نشانه های استعداد درخشان در آنها پیدا شود این اعتقاد در آنها پیدا شده که میتوانند افرادی متفاوت باشند.
محیط را میتوان قوی ترین عامل مولد ایمان و اعتقاد دانست، لیکن تنها عامل آن نیست. در غیر اینصورت جامعه پویایی خود را از دست میداد. فرزندان افراد مرفه چیزی جز رفاه نمیشناختند و فرزندان افراد فقیر نمیتوانستند از منشاء و طبقه خود جدا شوند و خود را بالا بکشند. پس تجربیات و راههای آموزشی دیگری هم هست که می تواند زاینده ایمان و اعتقاد باشد.
وقایع کوچک و بزرگ از موجبات ایمان و اعتقادند. وقایع معینی در زندگی هر فرد اتفاق میافتد که هرگز فراموش نمیشود. قتل یک رئیس جمهور و یا یک دگرگونی اجتماعی، دیدگاه و جهان بینی بسیاری از افراد را برای همیشه دگرگون میکند. هریک از ما تجربههایی داریم که هرگز از یاد نمیبریم. این تجربه ها چنان اثری در ما داشتهاند که خاطره آنها برای ابد در ذهن ما جا گرفته است. اینگونه وقایع باورهائی در ما ایجاد می کند که می تواند زندگی ما را تغییر دهد.
سومین راه ایجاد ایمان عمل است. تجربه مستقیم نوعی علم و آگاهی است. راه دیگر کسب علم، تماشای فیلم و با استفاده از جهان بینی دیگران است. علم یکی از مهمترین وسایلی است که بکمک آن می توان موانع و محدودیتهای محیط را از میان برداشت. هرقدر که جهان با شما برسر بی مهری باشد، چنانچه شرح موفقیتهای دیگران را مطالعه کنید، میتوانید باورهائی در خود ایجاد کنید که راه موفقیت را برای شما هموار سازد. دکتر رابرت کروین دانشمند سیاه پوست در رشته علوم سیاسی یکبار در روزنامه نیویورک تایمز نوشت که چگونه شرح زندگی جکی رابینسون قهرمان سیاهپوست، در جوانی مسیر زندگی او را تغییر داد. او مینویسد » از اینکه منهم هم نژاد او بودم احساس غرور میکردم. او سرمشقی بود که سطح توقع مرا از خودم بالا برد« .
چهارمین راه، توقعات گذشته ما است. برای اینکه باور کنید قادر به انجام کار معینی هستید، مطمئنترین راه آن است که قبلاَ ، ولو یک بار، آن کار را انجام داده باشید. اگر یک بار در کاری موفق شده باشید، براحتی میتوانید این ایمان را در خود ایجاد کنید که باردیگر به موفقیت نائل خواهید شد. برای اینکه کار چاپ و انتشار این کتاب، در مهلت مقرر انجام شود ناچار بودم که پیش نویس اولیه آن را ظرف مدت کمتر از یک ماه به پایان برسانم. ابتدا فکر نمیکردم که چنین کاری برایم امکان پذیر باشد. ولی پس از اینکه فقط ظرف یک روز یک فصل از کتاب را نوشتم، دریافتم که به اتمام کتاب در مدت مقرر موفق خواهم شد. در نتیجه ایمان به توانائی خود پیدا کردم که مرا به ادامه کار دلگرم کرد و سرانجام توانستم کتاب را بموقع بپایان برسانم.
روزنامه نگاران همیشه ناچارند مقالات خود را در موقع معین تحویل دهند. ممکن اسن ناچار شوند که نوشتن داستان یا مقاله ای را ظرف یک یا دو ساعت به انجام برسانند. این موضوعی است که در ابتدا روزنامه نگاران و نویسندگان تازه کار را به وحشت میاندازد. اما همین که یکی دو بار بهاین کار موفق شدند، اطمینان مییابند که بار دیگر هم میتوانند کارهای خود را به موقع تحویل روزنامه دهند. نه اینکه در اثر تجربه زرنگ تر یا سریعتر میشوند، بلکه خود در انجام کار در زمان معین ایمان پیدا میکنند و این ایمان به آنان نیرو میبخشد. این امر منحصر به روزنامه نگاران نیست، بلکه در مورد هنرمندان، بازگانان و هرکس دیگر که بخواهد قدمی در زندگی بردارد صادق است. ایمان به توانائی انجام کار، به انسان قدرت پیشگوئی میبخشد.