دانلود پاورپوینت الگوهای یادگیری؛ ابزارهایی برای تدریس- 194 اسلاید
منبع اصلی:
الگوهای یادگیری؛ ابزارهایی برای تدریس
تألیف: بروس جویس، امیلی کالهون و دیوید هاپکینز
ترجمه: دکتر محمود مهرمحمدی و دکتر لطفعلی عابدی
انتشارات سمت
منابع فرعی:
– بازاندیشی فرآیند یاددهی- یادگیری
تألیف دکتر محمود مهرمحمدی
– آقا معلم
تألیف: فرانک مک کورت
ترجمه: منیژه شیخ جوادی
– استاد و نااستادانم
تألیف عبدالحسین آذرنگ
4- کاوش گروهی، یادگیری مشارکتی؛ دیدن فیلم و مطالعه رمان با هدفی خاص (مثل کاوش مسائل اجتماعی)
نتایج پژوهشها
حکم 1- رویکردهای تدریس از تنوع و گوناگونی قابل توجهی برخوردارند.
حکم 2- آنچه یاد گرفته می شود و نیز چگونگی یادگیری آن، تحت تأثیر روشهای به کار برده شده است.
حکم 3- دانش آموزان بخشی قدرتمند از تجربه یادگیری در شرف خلق شدن هستند و نسبت به یک روش تدریس، واکنشهای متفاوت دارند.
دو مدرسه نمونه
* مدرسه همپشیل هال: مشارکت همه جانبه مدرسه و خانه، کیف خواندن، کتاب اظهار نظر، برنامه درسی در هم تنیده، کار گروهی و در عین حال یادگیری و مسئولیت فردی (پرونده های انفرادی)
* مدرسه سوان ویک هال: شیوه های تدریس متنوع
مرحله 1: شناسایی حوزه
-کانون و حدود کاوش اولیه را مشخص می کنیم.
-اهداف بلند مدت و نهایی را به وضوح بیان می کنیم.
مرحله 2: گردآوری،ارائه و شمارش داده ها
-معلم مجموعه داده های اولیه را گردآوری کرده و شاگردان به کاوش درباره آنها می پردازند.
-اقلام داده ها را شمارش و نامگذاری می کنند.
مرحله 3: بررسی داده ها
-اقلام درون مجموعه داده ها به دقت بررسی و خصوصیات آنها شناسایی و برچسب زده می شوند.
فراگیری مفهوم به عنوان یک الگوی یادگیری و یاددهی
فراگیری مفهوم عبارت است از جستجو درباره خصوصیات و فهرست کردن آنها که می توان در تمییزمصادیق از غیر مصادیق مقوله های گوناگون از آنها بهره گرفت.(برونر و دیگران،1967)
تفاوت تشکیل مفهوم و فراگیری مفهوم:
در تشکیل مفهوم از دانش آموزان انتظار می رود که درباره مبانی مفاهیمی که می سازند تصمیم بگیرند.
فراگیری مفهوم دانش آموز را وادار می کند که از طریق مقایسه مثالهای دارای خصوصیات مفهوم با مثالهای فاقد آن ویژگی ها، مفهومی را که قبلا در ذهن فرد دیگری تشکیل شده است دریابند.
«قیاس شخصی»، «قیاس مستقیم» ، « تعارض فشرده»
برای قیاس شخصی لازم است شاگردان با مطالب یا اشیاء مورد مقایسه احساس همدلی داشته باشند. باید احساس کنند بخشی از عناصر فیزیکی مسئله اند.همانند سازی می تواند با یک شخص، گیاه، حیوان یا یک شی بی جان باشد. هنگامی که یک شخص خود را به جای شخص دیگری قرار می دهند، قیاس شخصی ایجاب می کند که او خود را فراموش کند.
قیاس مستقیم به معنای مقایسه ساده دو شی یا مفهوم است. در این حالت لازم نیست که امور مورد مقایسه از جمیع جهات با یکدیگر یکسان باشند.
سومین شکل استعاره تعارض فشرده است که عموما یک توصیف دو کلمه ای از یک موضوع است که واژه های تشکیل دهنده آن متضاد یا متناقض یکدیگر به نظر می رسند.
در اینجا توصیف مختصری از مراحل چهارگانه الگو عرضه می شود.
مرحله اول ، مستلزم فعالیتهایی است که ایجاب می کنند یادگیرنده بر مطلب مورد یادگیری تمرکز کرده و آن را به گونه ای سازمان دهد که در یادآوری آن مطالب به وی کمک کند. یکی از شیوه های انجام این کار، خط کشیدن زیر کلمات است، تعمق بر مطالب و …
مرحله دوم ، شامل به کارگیری تکنیکهایی چون واژه اتصال، واژه های جایگزین و واژه های کلیدی برای متون طولانی یا پیچیده است. منظور مرتبط ساختن مطالب جدید با واژه ها، تصاویر یا نکات شناخته شده و برقراری ارتباط بین تصاویر ذهنی و واژه هاست.
( همیاری لفظی وزبانی)
در هنگام فعالیت بر کار گروهها نظارت کامل داشته . همکاری وهماهنگی اعضای گروه باعث افزایش توانایی سازش وکار با گروه وصرفه جویی در وقت می شود بعد از انجام کار توسط دانش آموزان ( نماینده ی هر گروه به ترتیب فعالیت آثار خود را به معرض نمایش می گذارند ودرباره ی آن برای دوستان خود صحبت می کنند ونحوه ی تشکیل چرخه ی آب را از روی کلاژ ونقاشی خود را ارایه می دهند . این کار برای تقویت قوه ی بیان بچه ها مفید وموثر است گروهها را تشویق کرده وبه هر یک امتیاز لازم را می دهیم
درمورد رابطه بین تدربس ویادگیری دراین الگو باید موارد زیر رارعایت کرد:
1– صمیمیت واعتماد به دانش آموزان منتقل شود.
2– همدلی وتفاهم ایجاد شود.
3– به دانش آموزان کمک کنیم تادریابند که چگونه موضع آنها نسبت به تکالیفشان ودیگران می تواند آنها رابه خود شکوفایی سوق دهد.
مراحل این الگو:
1- درمرحله اول، وضعیت کمکی تعریف شود. این مرحله شامل اظهارت سازمان یافته ای ازسوی مشاوراست که به تعیین حدود وثغورآزادی دانش آموزان دربازاراحساسات ،توافق برموضوعی کلی مصاحبه، بیان اولیه مسئله ، مطالبی درمرد روابط(به شرط اینکه ادامه داشته باشد) وتعیین راههایی برای ملاقات می پردازد.
2- درمرحله دوم ،پذیرش وتوضیحات معلم، دانش آموزرابه ابرازاحساسات منفی ومثبت خود، وبیان مسئله وکا وش درباره آن مسئله ترغیب می کند.
3- درمرحله سوم، دانش آموزبه تدریج بصیرت پیدا می کند؛ وبنا برتجربه خودمعانی رااستخراج می کند،روابط علت ومعلول جدیدی راملاحظه می کند، ومعنای رفتارهای قبلی خود رادرمی یابد.
4- درمرحله چهارم ، دانش آموزبرنامه ریزی مسئله وتصمیم گیری درمورد آن راشروع می کند، ومعلم موظف است راههای مختلف حل مسئله را متذکرشود.
5- درمرحله پنجم، دانش آموراقدامات خود راگزارش می کند، بصیرت بیشتری کسب می کند وبرای اقدامات مثبت وپیچیده تربرنامه ریزی می کند.
هر دانش آموز عنوانی را پیشنهاد می کند و بر روی کاغذ نوشته می شود بدین ترتیب چندین واژه به فهرست افزوده شده و تعداد بیشتری از واژه ها کشف شده اند
خودآموزی و مطالعه
در خصوص منوچهر کیان می نویسد؛
استادش به اصطلاح سرّ اکبر را به وی آموخته و گفته است؛ هیچ استادی درسی را که کودکان به او آموخته اند و می آموزند، به وی نیاموخته است. استادش گفته است: هیچ کودکی را بیکاره نمی بینید، کودکان همواره به کاری مشغولند تا خسته شوند، از پا در آیند و بخوابند. هیچ کودکی بی هدف نیست، حتی در بازی هایی که روزها و روزها تکرار کند، کودکان در دنبال کردن هدفها، در بازی ها و در کنجکاوی هایشان کاملاً جدی هستند. دروغ نمی گویند، تا زمانی که از بزرگترها دروغ گفتن را بیاموزند… به همه اعتماد می کنند یا می توانند اعتماد کنند، بعد یاد می گیرند با بدبینی و بی اعتمادی به دیگران بنگرند و از آنها دور و دورتر شوند و بعد به آنها کین بورزند (صفحات 50 و 51).
و اضافه می کند که کنجکاوی کودکانه، خستگی ناپذیری در دنبال گرفتن هدفها، دوستی و اعتماد از ویژگی های بارز او هم شده بود و همین ویژگی هاست که وی را در زمره بهترین استادان قرار می دهد.
تأکید بسیار زیادی بر هدفمند بودن، مطالعه در هر شرایطی و پذیرفتن کتاب به عنوان استادی بخشنده و بدون حسد و خودآموزی دارد؛ خودآموزی، مؤثرترین راه تغییر است (صفحه 79)،
پروفسور سلی در برقراری رشته های پیوند میان دانشجویان بسیار کارکشته بود. او هرگاه احساس می کرد دانشجویی آماده پرواز مستقل است، هرچه امکان و توان داشت به خدمت او می گرفت. به نظر می رسید که بیشترین لذت او در زندگی، اگر نگوییم هدف نهایی او، پرواز دادن دانشجویان در آسمان هایی بود که خود دانشجویان برمی گزیدند. پرواز که آغاز می شد، او سراپا چشم و شوق بود و پرواز که انجام می شد، گویی چشمه های عرق لذت در او تراوش می کرد؛ قطره های عرق از پیشانی و گونه و گردنش سرازیر می شد و لبخندش به سان هاله ای همه چهره اش را فرا می گرفت… از هیچ گونه راهنمایی و همکاری دریغ نمی ورزید. سادگی، صمیمیت، برداشتن مانع های سر راه ارتباط های علمی- فرهنگی، دقت، مسئولیت، مهربانی، واقع بینی، جدیت در کار و سخت گیری درباره اصول و نکاتی که از دیدگاه او باید مراعات می شد، و شگردهایی که در موقعیت های مختلف ماهرانه به کار می بست، از محتوای درس هایی که می گفت آموزنده تر بود (صفحه 157).