تحقیق در مورد خودباختگى و توکل بر خدا

- تحقيق در مورد خودباختگى و توكل بر خدا

تحقیق در مورد خودباختگى و توکل بر خدا

29  صفحه word |فونت tahoma سایز 12| قابل اجرا در آفیس 2010 و نسخه های جدیدتر|قابل ویرایش و آماده چاپ

بخشی از تحقیق 

با توجه به اینکه سوره یونس که این آیه در آن است مکى است، خداوند مى‏خواهد به گروه اندک مسلمانان که در مکه همچون پروانه‏ها گرد شمع وجود پیامبر اسلام(ص) جمع شده بودند و در چنگال دشمنان نیرومند سرسختى قرار داشتند، قوت و قدرت روحى ببخشد و به آنها نشان دهد که از این قدرت‏هاى پوشالى در برابر اراده خدا کارى ساخته نیست.

 

تعبیر به «شرکائکم‏» ممکن است اشاره به بتها باشد که شریکهاى ساختگى بت‏پرستان براى خدا بودند، و در موارد دیگر قرآن نیز کرارا این تعبیر براى بتها آمده است.

 

یا اینکه منظور دوستان و بستگان آنها باشد، یعنى تمامى نیروهایتان را بر ضد من بسیج کنید!

 

دومین آیه از زبان هود پیامبر7 است که بعد از دوران نوح(ع) مى‏زیسته هنگامى که از سوى قوم بت‏پرستش تهدید به مرگ مى‏شود، با صراحت‏به آنها مى‏گوید: «من خدا را گواه مى‏گیرم و شما هم گواه باشید که از همتایانى که براى خدا قرار داده‏اید بیزارم – همه شما براى من نقشه بکشید، و لحظه‏اى مرا مهلت ندهید(اما بدانید کارى از شما ساخته نیست چرا که) – من توکل بر خداوندى کرده‏ام که پروردگار من و شماست‏»! (…قال انى اشهد الله و اشهدوا انى برى‏ء مما تشرکون × من دونه فکیدونى جمیعا ثم لاتنظرون × انى توکلت على الله ربى و ربکم) (2)

 

جالب اینکه نه تنها به قدرت عظیم مخالفان بت‏پرست و توطئه‏ها و شرارتهاى آنها اعتنا نمى‏کند، بلکه آنها را تحریک به قیام بر ضد خود مى‏نماید، تا به آنان ثابت کند قلب و روح او به جاى دیگرى وابسته است که با توکل بر ذات پاک او کمترین واهمه‏اى از توطئه‏هاى دشمنان ندارد، هر چند قوى و نیرومند و سرسخت و لجوج باشند، و این خود نشان مى‏دهد که توکل بر خدا تا چه اندازه به انسان شجاعت و شهامت و پایمردى و استقامت مى‏بخشد!

 

راستى شگفت آور است که انسانى تک و تنها یا با یارانى بسیار اندک، در برابر گروهى عظیم و متعصب و زورمند، این گونه بایستد، و این چنین تهدیدهاى آنها را به باد سخریه بگیرد، آرى این از آثار ایمان و توکل بر خداست!

 

یکى از مفسران پیشین به نام «زجاج‏» مى‏گوید: این آیه از مهمترین آیات مربوط به پیامبران است که پیامبرى تنها در برابر امتى عظیم از مخالفان بایستد و این چنین با آنها سخن بگوید، شبیه همین تعبیر را در داستان نوح(ع) و جریان پیامبر اسلام‏7 نیز خواندیم.

 

شایان توجه اینکه در ادامه این آیه، هود(ع) در مقام استدلال براى کار خود مى‏گوید: نه تنها شما، «هیچ جنبنده‏اى در جهان نیست مگر اینکه در قبضه قدرت و فرمان خداست‏»! (ما من دابه الا هو آخذ بناصیتها) (3)

 

سپس مى‏افزاید: او قدرتمندى نیست که قدرتش موجب خودکامگى باشد بلکه «پروردگار من همواره بر صراط مستقیم است‏»! (ان ربى على صراط مستقیم)

 

بنابراین من بر کسى تکیه کرده‏ام که قدرتش بى پایان و کارهایش عین صواب و عدالت است.

 

در سومین آیه اشاره به گوشه‏اى از سرگذشت ابراهیم(ع) و توکل او بر خدا در یکى از مشکل‏ترین ساعات زندگانیش مى‏کند، و مى‏فرماید: «پروردگارا! من بعضى از فرزندانم را در سرزمین بى آب و علفى در کنار خانه‏اى که حرم توست(به فرمان تو و با توکل بر تو) ساکن ساختم تا نماز را بر پا دارند، اکنون تو دلهاى مردم را متوجه آنها کن و از ثمرات به آنها روزى ده، تا شکر تو را بجا آورند»، (ربنا انى اسکنت من ذریتى بواد غیر ذى زرع عند بیتک المحرم ربنا لیقیموا الصلوه فاجعل افئده من الناس تهوى الیهم و ارزقهم من الثمرات لعلهم یشکرون) (4)

 

 

آیا اگر ایمانى همچون کوه، و دلى همچون دریا، و توکلى در سطح بسیار بالا نباشد، ممکن است انسان همسر و فرزند دلبند شیرخواره‏اش را در سرزمینى خشک و سوزان و بى آب و علف – تنها براى امتثال فرمان خدا – رها کند، و از آنجا به وطن خویش بازگردد؟!

 

این جریان یادآور جریان دیگرى در زندگى ابراهیم(ع) است در آن هنگام که بت‏پرستان لجوج و متعصب و خشمگین او را به خاطر در هم شکستن بتهایشان به محاکمه کشیده بودند و ابراهیم در یک قدمى مرگ قرار داشت، با این حال معبودهایشان را به سخریه مى‏کشید و با دلایل محکم، منطق خرافى آنها را در زمینه بت‏پرستى در هم مى‏کوبید. (5)

 

چهارمین آیه اشاره به ماجراى شعیب(ع) مى‏کند که مدتى بعد از هود، و کمى قبل از موسى مى‏زیسته که او هم در مقابل سرسختى قوم مشرک و بت‏پرست و تهدیدات آنها مى‏گوید: «من(با این برنامه‏هاى الهى) چیزى جز اصلاح تا آنجا که در قدرت دارم، نمى‏خواهم، و توفیق من تنها از خداست، فقط بر او توکل کرده‏ام و به سوى او بازمى‏گردم‏»، (…ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقى الا بالله علیه توکلت و الیه انیب) (6)

 

آرى من با داشتن ایمان به خدا و توکل بر ذات پاک او از چیزى نمى‏ترسم و با قدرت راه خود را ادامه مى‏دهم.

 

قابل توجه اینکه: شعیب(ع) براى دست زدن به اصلاحات همه جانبه در اجتماع فاسد آن زمان بر سه اصل تکیه مى‏کند: نخست فراهم شدن مقدمات از سوى پروردگار که با کلمه «توفیق‏» به آن اشاره شده، سپس داشتن اراده نیرومند براى شروع به کار که با «توکل‏» به پروردگار حاصل مى‏شود، و سپس دارا بودن انگیزه‏اى صحیح و سازنده که با «الیه انیب‏» (به سوى او بازمى‏گردم و همه کارهایم براى خداست) به آن اشاره مى‏کند.

 

در پنجمین آیه سخن از یعقوب که جد والاى بنى اسرائیل است‏به میان آمده، آن زمان که در تنگناى شدیدى قرار گرفته بود از یکسو فرزند عزیزش یوسف(ع) را از دست داده، و از سوى دیگر قحطى شدید در کنعان همه مردم، و از جمله خاندان او را تحت فشار قرار داده است، و به حکم اجبار، فرزند دلبند دیگرش بنیامین را به دست‏برادران بد سابقه و نامهربان! سپرده، تا براى به دست آوردن آذوقه بار دیگر به سرزمین «مصر»بروند و از «عزیز مصر» کمک بطلبند، در اینجا بود که یعقوب سفارشى به این مضمون به فرزندان خود کرد: «فرزندان من!(به مصر که مى‏روید) همه شما از یک دروازه وارد نشوید، بلکه از درهاى متفرق وارد شوید(مبادا ورود یک جمعیت غیر بومى در مصر حساسیت مردم را برانگیزد و به آنها آسیبى برسانند)»! (و قال یا بنى لاتدخلوا من باب واحد و ادخلوا من ابواب متفرقه…) (7)

 

سپس افزود: «من با این دستور نمى‏توانم حادثه‏اى را که از سوى خدا مقرر شده است از شما برطرف سازم، حکم و فرمان مخصوص به خداست، بر او توکل کردم، و همه توکل کنندگان باید بر او توکل کنند(و از او استمداد نمایند)»، (…و ما اغنى عنکم من الله من شى‏ء ان الحکم الا لله علیه توکلت و علیه فلیتوکل المتوکلون) (8)

 

به این ترتیب یعقوب دستورهاى لازم را براى پیشگیرى از حوادث قابل اجتناب به فرزندان خود داد، ولى تاکید کرد که من با این دستورها نمى‏توانم جلو هر 2حادثه‏اى را بگیرم و در برابر همه مشکلات تدبیرى بیندیشم، بلکه ما باید آنچه در توان داریم انجام دهیم و در بقیه بر خدا توکل کنیم و همه باید بر او توکل کنند.

 

در واقع یعقوب با این سخن هم توصیه به توکل مى‏کند و هم دلیل آن را ذکر مى‏نماید، مى‏گوید: چون همه چیز به فرمان خداست، پس باید بر او توکل کرد، چرا که در برابر اراده خدا از دیگرى کارى ساخته نیست.

 

روشن است که منظور از «حکم‏» در اینجا «حکم تکوینى‏» پروردگار در عالم آفرینش است که بازگشت‏به عالم اسباب مى‏کند و ناظر به حکم تشریعى نیست(دقت کنید).

 

در ششمین آیه نوبت‏به ماجراى موسى(ع) و بنى اسرائیل مى‏رسد در آن هنگام که موسى(ع) دعوت خویش را آشکار کرد، و معجزات بزرگ خود را نشان داد، ولى با این همه تنها گروهى از بنى اسرائیل به او ایمان آوردند، در حالى که آنها نیز از فرعون و اطرافیانش بیمناک بودند، مبادا آسیبى به آنها برسانند و مورد شکنجه واقع شوند، زیرا هنگامى که فرعون همسر خود را به خاطر اظهار ایمان به موسى(ع) تحت‏سخت‏ترین شکنجه‏ها قرار مى‏دهد، پیداست‏با دیگران چه خواهد کرد، به همین دلیل موسى بن عمران براى اینکه آرامشى به آنها ببخشد و از وحشت رهایى یابند، دستور توکل را به آنها داد و فرمود: «اى قوم من! اگر شما به خدا ایمان آورده‏اید و تسلیم فرمان او هستید بر او توکل کنید»، (و قال موسى یا قوم ان کنتم آمنتم بالله فعلیه توکلوا ان کنتم مسلمین) (9)

 

یعنى تنها در سایه توکل بر خداست که مى‏توانید با چنین حاکم نیرومند بى رحم خطرناکى مبارزه کنید، و از شر او در امان بمانید.

 

بدیهى است موسى(ع) خود در این امر پیشگام بود، و اگر مقام توکل را نداشت چگونه ممکن بود یک مرد چوپان با نداشتن هیچ گونه قدرت ظاهرى به جنگ یکى از بزرگترین قدرتهاى نظامى و سیاسى زمان خود برود؟!

 

آن گروه از مؤمنان دعوت موسى(ع) را لبیک گفتند و در پاسخ او چنین بیان داشتند: «ما تنها بر خدا توکل داریم‏»! (فقالوا على الله توکلنا…) (10)

 

سپس رو به درگاه خدا آوردند و عرض گردند: «پروردگارا! ما را مورد شکنجه این گروه ستمگر قرار نده‏»! (…ربنا لاتجعلنا فتنه للقوم الظالمین) (11)

 

«و ما را به رحمتت از چنگال گروه کافران رهایى بخش‏»، (و نجنا برحمتک من القوم الکافرین) (12)

 

منظور از «فتنه‏» در آیه اخیر، شکنجه است که در بعضى از آیات قرآن به خصوص در سوره «بروج‏» در مورد اصحاب «اخدود» آمده است، و در آیه‏83 که قبل از آیه مورد بحث آمده است، نیز به آن اشاره شده.

 

برای دانلود کلیک کنید