مقاله در مورد ارتش
فرمت: پی دی اف
تعداد صفحات:74
ارتش به مثابه یک نهاد اجتماعی با خلصت عملکرد چندگانه اش یکی از موضوعات مهم مطالعاتی و تحقیقاتی علوم اجتماعی غربی را تشکیل می دهد، در حالی که در جامعه ایران و حتی در حوزه دانشگاهی، نه تنها به بحث و بررسی ساختار و وظایف ارتش تمایلی ابراز نمی شود بلکه درباره نقش نظامیان دو پویش تحولات سیاسی و اجتماعی تحقیق مستقلی در دست نیست.
قرار است در این مطلب مقاله ای پیرامون این نیروی نظامی، اطلاعات مفیدی در اختیار شما عزیزات قرار دهیم. مطالب مهمی که در این مقاله آمده است به صورت زیر می باشد :
- در ابتدای مقاله تاریخچه ارتش از بدو پیدایش بیان شده است.
- در ادامه نقش ارتش در دفاع مقدس توضیح داده شده است.
- سپس توانمندی ها این ارگان نظامی بررسی شده است.
- و موضوعات متعدد دیگر که شما با دانلود این مقاله می توانید به کل موضوعات دسترسی پیدا کنید.
موضوع و قلمرو جامعه شناسی نظامی
دیوان سالاری نظامی با تقسیمات مختلف خود به عنوان حامل و کارگزار بالقوه جنگ، ارزش های فرهنگی و اجتماعی درون جامعه را کم و بیش محدود یا تعدیل و اصلاح می کند. با این همه در صحنه اجتماعی نباید با دیوان سالاری نظامی به عنوان سازمان یا موسسه ای مستقل و خودکفا برخورد کرد.
ارتش همانند سایر سازمان های اجتماعی حکومتی قدرتمند جامعه، تحت تأثیر ارزش ها و معیارهای مادی و معنوی حاکم درون جامعه قرار دارد و همزمان در پویش شکل گیری و توسعه جامعه بر حوزه های فکر و اقتصادی و تکنولوژی به طور فعال و گسترده نفوذ می کند و تأثیر می گذارد. مخصوصاً در دوران جنگ، ارزش های نظامی بر دیگر سازمان های حکومتی حاکم می شوند و جامعه و سیاست در خدمت خواست ها و نیازهای سیستم نظامی قرار می گیرند.
ارتش به مثابه سازمانی تام
در شرایط مشخص اقتصادی، جمعیتی و تکنیکی؛ ارتش به عنوان یک سازمان اجتماعی به وجود می آید و شرایط سیاسی حامن بر جامعه به اهداف و مقاصدش، شکل می دهد. پیدایش ارتش و کارایی یابی لیاقتی آن، بسیار تحت تأثیر ساخت نظام سیاسی حامن و میزان پیشرفت تکنولوژی تسلیحاتی است.
بزرگی و کوچکی سازمان ارتش به مواردی بستگی دارد؛ از جمله تعداد کل جمعیت، امکانات دستیابی به سلاح و ارزان و گران بودن آنها، مثلاً هر چه تعداد جمعیت بیشتر باشد، تعداد نیروهای مسلح بیشتر و هر چه سلاح مورد استفاده ارزان تر باشد، به همان نسبت تعداد نظامیان بیشتر خواهد بود.
گر چه ارتش نهاد و ابزاری است که هدفی مشخص دارد، ولی نهادی همچون احزاب سندیکاهای کارگری یا کارفرمایی نیست بلکه سازمانی است که در صدور و اجرای فرمان ها استمرار می یابد. رهبری این نهاد کاملاً متمرکز است و این اصل چه در دوران صلح و چه در دوران جنگ تداوم می یابد.
ارتش می تواند در انباشتگی قدرت حیات یابد و تحت تأثیر سلسله مراتب است، یعنی رده هایی که با اطاعت محض از مافوق با هم مرتبط می شوند، کاملاً بر جامعه اثر می گذارد. بنابراین این ارگان در سطوح مختلف رده بندی شده است. همچنین هر رده در سلسله مراتب، به طور مشخص و روشن درجه و هویتی خاص دارد.
ساختار رسمی ارتش
ساختار اقتدار گرایانه ارتش انضباط آهنین و سلسله مراتب شغلی آن، همگی ناشی از ضوابطی است که قانون ارتش تعیین کرده است. به بیان دیگر ساختار رسمی سازمان های نظامی بر اصولی که قوانین ارتش کشورهای مختلف مشخص می کنند، استوار است بنابراین اجباراً با مقررات سایر سازمان های اجتماعی درون جامعه فرق می کند، مضافاً اینکه با وجود تمایزات موجود، کاربرد زور در راستای دست یابی به اهداف سیاسی، از عناصر اصلی تشکیل دهنده ساختار رسمی درون سازمان های نظامی محسوب می شود.
بدون توجه به مشخه ذکر شده، نمی توان ویژگی های خاص ساختار رسمی ارتش را شناخت و مورد بررسی قرار داد. همچنین عدم قابلیت تشخیص خطرات توسط ساختارهای درونی سازمانی و بی کفایتی در پیش بینی وضعیت جنگی، موجب ایجاد وضعیتی ناامن می شود. این احساس ناامنی به ایجاد سیستم واکنشی سازمان یافته و بوروکراتیک خاص کمک می کند.
در کنار دگرگونی ساختار سلسله مراتبی ارتشی، باید از متحول شدن و از اصول اقتدار گونه درون سازمانی ارتش نیز سخن گفت. در تاریخ گذشته نظامی گری، روش تحمیق به عنوان موثرترین روش اعمال نفوذ سرشت واقعی ارتش شناخته شده که البته اسلوب خویشتن داری و برادرانه اقتدار جای آن را گرفته است. طباع عقلی جدید، اشکال دیگر اقتدار گونه قدرت نظامی، از قبیل رفتار لجوجانه، کج باوری و آیین پرستی را بی اعتبار کرد و از بسیاری سوء تفاهمات و سوء رفتارها جلوگیری نمود.
در عین حال حتی اگر رفتار اقتدار گونه فرماندهی با به کارگیری معیارهای دموکراتیک حاکم بر جامعه، یعنی معیارهایی که بر حقوق فردی و مدنی شهروندان تأکید دارند، از میان برداشته شود و حتی اگر با دگرگونی در منشأ اجتماعی افسران و سربازان به نابودی رفتار سلطه جویانه فرماندهان سرعت داده شود، باز هم عامل اصلی ساختار کارکردی که در حال دگرگونی است، موجب افزایش قدرتمندی فرماندهان و فرمان بران می گردد. با همه آن چه که گفته شد، انتظار نابودی کامل اقتدار نظامیان، بیهوده است.