دانلود پاورپوینت موسیقی و پرورش کودک خلاق-49 اسلاید
موسیقی انتزاعی ترین و همچنین مانوس ترین و فراگیرترین هنر است که اگر همخوان با نت های موزون هستی شود بهترین بستر را برای پرورش هوش شهودی و شکوفایی استعدادهای فطری فراهم می آورد
در نگاه موسیقایی به جهان هستی همه چیز از ذرات بنیادی تا کرانه های کیهان همه عنا صر، نت های هماهنگ از یک سمفونی بزرگ و باشکوه هستند که آهنگ آفرینش را از ازل تا ابد می نوازند.
موسیقی زبان روح انسان است و وسیله ای برای بیان احساس و برقراری ارتباط و رساندن پیام. شاید بتوان گفت که موسیقی پیشگام زبان است زیرا بشر برای رساندن هر پیام از آواها استفاده می کرده.
تعلیم و تربیت از راه موسیقی سبب شکوفایی استعدادها و هماهنگ شدن ذهن و عواطف است.
ذهن بشر بویژه در دوران کودکی بسیار فعال و قابل گسترش است بهره گیری از هنر موسیقی می تواند در این دوره حساس رشد، دامنه تخیل و کرانه های ذهن را توسعه دهد قبل از آنکه ذهن تحت تاثیر غالب های منطقی بزرگسالی قرار بگیرد. کودکی بهترین و مستعدترین دوره رشد و تحول است و زمینه ساز خلاقیت در دوران بعدی زندگی پس بهتر است در این دوره قدرت خلاقیت را به وسیله حس زیبایی دوستی و اندیشه ورزی شکوفا کرد.
از نظر تربیتی یکی از جذاب ترین زمینه های پرورش استعدادها، استفاده بجا و شایسته از هنر موسیقی است. از کارکردهای غیرمستقیم موسیقی، پرورش حواس به عنوان ابزار شناخت وتوسعه استعدادها ست.
از دید روانشناسان کودک، استعداد موسیقایی یکی از استعدادهای اساسی در جریان رشد و تحول کودک است که باید همراه با سایر استعدادها به شکوفایی برسد تا نظم و هماهنگی و تعادل در روح و روان فرد شکل گیرد.
از دید “گاردنر” هوش کودک دارای بافتی درهم تنیده و چندگانه است که یکی از این ابعاد هوش موسیقایی – موزون است که به استفاده از وزن، هارمونی، هماهنگی، ریتم، آوا و نوای خوش، درک و اجرگذاری به اصوات و الحان موزون اشاره دارد.
درواقع، هوش موسیقایی، زیربنای مهارت های شنیداری، نظم جویی، زیبایی دوستی، گرایش به تعادل و توازن و درکی کل نگرانه از نظام هستی می باشد.
تجربه نشان می دهد موسیقی نقش موثری در کاهش رفتارهای ناسازگارانه ، پرخاشگری، ناآرامی، اضطراب، و ترس های روانی کودکان دارد.
محورهای مرتبط با استعداد موسیقی در آزمون سنجش استعداد موسیقی کودکان:
- 1. حس ریتم، ارزیابی توانایی فرد در تقلید ضربات ریتمیک در زمانی معین با آزمایش های درجه بندی شده.
- 2. توانایی در حافظه فرکانسی، این توانایی مربوط به قسمت هایی از مغز است که فرکانس اصوات را ثبت می کند. ثبت فرکانس اصوات در افراد بااستعداد از دقت، سرعت و تشخیص قابل ملاحظه ای برخوردار است. به طوری که آنها با یکبار شنیدن، صوت مربوطه را ثبت و شناسایی کرده و صداهای شبیه به آن را به راحتی تشخیص می دهند. برای تشخیص این توانایی از آزمایش های درجه بندی شده استفاده می کنند. برخی کودکان در این زمینه استعداد خارق العاده ای دارند برای مثال اگر ضربه ای به در نواخته می شد می توانست تشخیص دهد صدای چه نتی یا نزدیک به صدای چه نتی است.
- 3. توانایی انتقال داده ها از مغز به فعالیت های حرکتی( ارتباط گوش با حرکات عضلانی) برای سنجش آن میزان موفقیت فرد در انتقال داده های مغزی به دست ها، انگشتان، صدا و زبان ارزیابی می شود. این عامل تا حدی به عامل حسی ریتمی وابسته و مرتبط است، کسانی که حس ریتمی قوی تری دارند در انتقال داده های ذهنی به عضلات بدن موفق ترند.
موسیقی کودک : به ملودی ها و ترانه ها و کلماتی موزون گفته می شود که دارای ارزش فرهنگی و موسیقایی برای کودکان است. موسیقی کودک مانند ادبیات کودک شامل بخشی از فرهنگ شفاهی عامه است مانند لالایی ها، متل ها و بازی های آهنگین و بازی های آوازی و نیز شامل آثاری است که آهنگسازان برای کودکان ساخته اند مانند اپرا، داستان های موزیکال و ترانه های کودکان.
مهمترین بخش موسیقی کودکان آموزش آن به کودک است زیرا این بخش نقش تعلیم و تربیت را به شکلی غیرمستقیم به عهده دارد.
از اهداف آموزش موسیقی به کودک، ایجاد روحیه شاد و تحرک در کودکان و آموزش اجتماعی شدن، ایفای نقش، نظم و تعاون و رشد خلاقیت است.
آموزش موسیقی به کودکان باید مانند سایر مواد آموزشی با رعایت شرایط ذهنی، جسمی و عاطفی کودکان طراحی و تدوین شود. باید دقت شود هدف اصلی آموزش موسیقی به کودکان یادگیری مهارت خوانندگی یا نوازندگی نیست بلکه اینها اهداف جانبی هستند.
موسیقی عاملی است که میتواند انسان را به شادی، غم و ترس سوق دهد، پس میان هنر، احساسات درونی و خلاقیت انسانها ارتباطی نزدیک وجود دارد و از این دریچه میتوان برای پرورش شخصیت اخلاقی و اجتماعی کودک یاری جست .
در تئوری تحلیل رفتار متقابل که بنیانگذار آن اریک برن بوده گفته میشود ساختار شخصیت هر انسانی از ۳ قسمت تشکیل شده است. بخش کودک که از آن با عنوان کودک درون نام برده میشود و مجموعه هیجانات، احساسات، ترسها و لذتهاست. قسمت دیگر که اصطلاحاً حالات نفسانی والدین است و این قسمت را مجموعه ارزشها، ضدارزش ها، بایدها و نبایدها، خوبها و بدها، گناه و صواب تشکیل میدهد و قسمت سوم که متعادل کننده بین شخصیت والد و کودک است و در درون هر انسانی وجود دارد بالغ خوانده میشود و مسئولیت نظارت بر هیجانات و احساسات کودک درونمان و بایدها و نبایدها و ارزشهای قوم و قبیله والد مان را بر عهده دارد.
در 1970 در ایالات متحده تلاش بسیار جامعی انجام شد. در کالج مانهاتان ویل موسیقی در یک مجموعه بزرگتر آموزش داده شد. این بار هدف این کالج تنها موسیقی نبود، بلکه موسیقی به یک گروه بزرگتر هنر و ادبیات و آموزش و پرورش تعلق داشت که هدف آن ارتقا هنر و ادبیات و آموزش و پرورش در ایالات متحده بود. یک طرح تحقیقاتی به نام ” تاثیر متقابل ” برنامه آموزش موسیقی را از کودکستان تا آموزش عالی ، صرفا بر اساس خلاقیت قرارمی دهد و در ترکیب با همه روش های موجود بررسی می شود. فعالیت و عمل خلاق در روش مانهاتان ویل به همراه کشف یافته های شخصی یا روش مونته سوری است و روی داوری و قیاس تمرکز دارد. کودکان همگی باید یافته های خود را با هم مقایسه کنند. آنها باید صداهای موسیقی را مانند یک آهنگساز درنظر بگیرند و با آن سروکار داشته باشند. مثلا یکی از کارهای بسیار جالب این بود که کودکان صداهایی را کشف کنند. مثلا یک گروه سه چهار نفری هر کدام با یک کاغذ مچاله صداهای متفاوت ایجاد کنند. در این پروسه، کودک صداهای مختلفی را تجربه می کند تا به یک صدای مخصوص به خودش برسد. در چنین روشی معلم باید بسیار توانا باشد و آموزش های لازم را دیده باشد. راهنمایی و کشف، کاربرد دوباره صداها، بداهه نوازی با صداها، بازسازی صداهای اطراف مانند تقلید صدای هواپیمایی که از بالای سرمان رد می شود هم مدنظر قرار میگیرد.
یک بازی:
با چشم بند یا پارچه ای تمیز چشم بچه ها را می بندیم و صدای یکی از سازها را درآورده او باید بگوید صدای کدام ساز بود. در مراحل بعدی تشخیص جهت صدا نیز به بازی اضافه شود یعنی کودک بگوید صدا از کدام جهت به گوش رسیده.
برای تکلیف منزل از بچه ها می خواهیم به صداهای پیرامون خود گوش دهند و نام چند وسیله یا شخص را با صدای زیر و بم را بگویند.
آموزش بیم و بوم:
دو دایره با اندازه های متفاوت کشیده و نام بزرگتر را بوم و کوچکتر را بیم می گذاریم هر چهار دایره را در یک میزان ( خانه ) قرارمی دهیم و از کودک می خواهیم بدون آنکه انگشتش را روی کاغذ بگذارد آنها را بخواند. اگر توانایی بچه بالاست می توان برای ایجاد خلاقیت از او خواست خودش هم چنین خانه هایی درست کند.
فواید این کار: ایجاد هماهنگی بین چشم و زبان در مغز و بالا بردن قدرت بینایی، ایجاد خلاقیت و تفهیم زیر و بمی صدا.
.