مبانی نظری خودشکوفایی نوجوانان و جوانان
-2- مبانی نظری خود شکوفایی واژه خودشکوفایی اولین بار توسط گلدشتاین [1] در سال ۱۹۳۹ به کار رفت، آن هم در معنای «به فعلیت در آوردن تمام وجوه و قابلیت های وجود خویش». خودشکوفایی یعنی گرایش بنیادی هر شخص برای تحقق بخشیدن به عینیت در آوردن هر چه بیشتر توانایی های بالقوه (ذاتی) خود است. خودشکوفایی اگر چه از نیازهای اساسی و دغدغه آفرین عامه مردم نیست، ولی یکی از متعالی ترین نیازهای بشری است که تحقق بخشی آن به صورت رضایت از خویشتن نمایان می گردد و برای هر انسانی مهم و ارزشمند تلقی می شود. همه انسان ها نیازمند آن هستند که تا اندازه ای احساس رضایت از خویشتن خود داشته باشند، به گونه ای که این احساس رضایت، نیروی محرکه و انگیزه ای برای انجام فعالیت های روزانه شان باشد. فقدان چنین حالت روانی،