زوال فرشته
زوال فرشته کشتی سیاه کوچک باری از دور به کوهی می دانست. انگار دودکش ها بر فراز آن کوه، سه خط افقی کشیده بودند که عظمت و بزرگی را به نمایش می گذاشت. ساعت دو بعد از ظهر خورشید با تأنی پا پس کشید و همچون کرمی سفید و روشن در پیله ای از ابرها فرو رفت. انگار افق را فلزی آبی احاطه کرده بود که به سیاهی می زد و با رنگ دریا هماهنگی داشت. لحظه ای بعد، در نقطه ای از دریا، موجی سفید و کف آلوده، چونان بالی پهن و سفید برخاست و بار دیگر بر گستره ی دریا فرو غلتید. چه راز و رمزی در این کار نهفته بود؟ آیا نشانه خاصی بود و با نشان از بوالهوسی دریا داشت؟