آخرین نسل برتر
اکسیژن: زنی که فرزند نوزادی دارد حس می کند نفسش گرفته و سعی می کند هر طور شده خود را به اورژانس برساند. یک گل سرخ : زنی که همیشه آرزو داشته شوهرش به او گل بدهد اکنون بر مزار شوهرش ایستاده. رشته ی تسبیح : پدربزرگ که عاشق تسبیحش است با نوه کوچکش کنار چاه نشسته و صحبت می کند. آخرین نسل برتر : مربی تیم کشتی در مصر به سر می برد و عاشق خدمتکار اتاق شده. موری : مهندس جوانی که مخالف نظام شاه بوده اعدام شده و اجازه ی دفن جنازه اش را نمی دهند. جشن دلتنگی : فرشته که برای تحصیل به ایتالیا رفته مریض می شود. عدل پدر و پسر : پسرک از روستا به شاگردی در شهر آمده ولی به عسل حساسیت داشته. سرباز بومی : سرباز تو سری خور و ساده