مبانی نظری و پیشینه تحقیق طرحواره های درمانی، تعارضات زناشویی و سلامت روان

عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق طرحواره های درمانی، تعارضات زناشویی و سلامت روان

 

فرمت فایل: word

تعداد صفحات: 115

 

در دهه حاضر مطالعات علمی پیرامون تعارض زناشویی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در مقایسه با یافته های علمی دهه های گذشته در این دهه حجم زیادی ازمطالعات به جنبه های مختلف تعارض زناشویی اختصاص داشته است. درک کیفیت و ارزش ازدواج وسیله ای برای درک اثرات ان بر روی تمام فرایندهای داخلی و خارج خانواده است. دلایل معقول و منطقی مطالعه برروی جزییات تعارض زناشویی، درک محدودیت ان در عدم سلامت خانواده و اشخاص ،اهمیت ان برای جامعه در حالیکه ازدواج های موفق شکل می گیرد، دست کشیدن از جرم و نیاز به گسترش مداخلات تجربی برای زوجین به منظور جلوگیری یا کم کردن فشارهای زناشویی و طلاق است (برادبری و دیگران[1]، 2007،به نقل از نظری، 1387).

رابطه زناشویی و زندگی مشترک مانند هر رابطه دیگری دارای جنبه های مثبت و منفی است.صمیمیت و مشارکت از جنبه های مثبت آن و ناسازگاری و عدم رضایت از جنبه های منفی آن به حساب می اید (فینچام2011[2]).

از نگاه ترمن[3](2007،به نقل از شیخی،1388) عدم ثبات و استواری عواطف در زندگی زناشویی موجب ناخرسندی و تعارض می گرددکه تاثیرات سوء آن بر کودکان غیر قابل انکار خواهد بود . هنگامی که دو نفر به عنوان زن و شوهر با یکدیگر زندگی می‌کنند تعارض به وجود خواهد آمد. در تعامل‌های بسیار طبیعی زن و شوهر، مواقعی هست که اختلاف‌هایی به وجود می‌آید و یا نیازها برآورده نمی‌شوند، در نتیجه، هر دو شریک نسبت به هم احساس خشم، ناکامی و نارضایتی می‌کنند. بنابراین اگر تعارض به وجود می‌آید، زن و شوهر باید برای آن آماده شوند. این آمادگی باید نه تنها بر حسب توانایی برقراری ارتباط مؤثر باشد بلکه با توجه به انجام راهبرد حل مساله به شیوه نظامدار که ساختار و نظمی برای جلسات حل تعارض فراهم می‌آورد، به وجود آید.

مهمترین عامل و شاخص تعیین کننده کیفیت ازدواج نوع رابطه بین زن و شوهر است و یکی از عوامل مهم در هر رابطه زناشویی رضایت خاطری است که زن و شوهر از ان احساس می کنند (همان منبع).

رابطه زناشویی رضایت بخش تاثیر زیادی بر سلامت روانی و رشد شخصی زوجین و فرزندان انان دارد. میزان رضایت خاطر از رابطه زناشویی روی ارسال و دریافت پیام تاثیر می گذارد. شوهری که از ازدواج خود ناراضی است به حوادث منفی زندگی توجه می کند و از پیام همسرش برداشت منفی می نماید در حالیکه شوهر راضی برداشت هایی مثبت دارد.

وقتی زوجین به طور پیوسته دچار مشکل می­ شوند می­توان آن­ها را در چند علّت ردیابی کرد. تعارض زمانی به وجود می ­آید که زوجین به دلیل همکاری و تصمیمات مشترکی که می ­گیرند درجات مختلفی از استقلال و همبستگی را نشان می­دهند که این تفاوت­ ها را می ­توان روی یک پیوستار از تعارض خفیف تا تعارض کامل طبقه­ بندی کرد (لانگ[4]، 2008). از نظر گلاسر[5] (2000، به نقل از قربانی، 1384)تعارض زناشویی ناشی از ناهماهنگی زن و شوهر در نوع نیازها و روش ارضای آن، خودمحوری، اختلاف در خواسته­ ها، طرحواره­ های رفتاری و رفتار غیر مسئولانه نسبت به ارتباط زناشویی و ازدواج است (گلاسر،2000؛ فرحبخش، 1383). یکی دیگر از این عوامل مهم، مبهم و نارسا بودن ارتباطات به صورت غیر مستقیم است. در خانواده­ های آشفته اصولاً ارتباطات غیر کلامی به شکل کاملاً منفی احساس و ابراز می ­شود (موسوی ، 1389). همچنین از مهمترین مسائلی که زوجین با آن دست به گریبان هستند عدم آشنایی کافی از همدیگر است که بلافاصله بعد از زندگی مشترک بروز پیدا می­کند (بریچلر[6]، 2011).

تعاریف متعدد برایواژه تعارض زناشویی ارائه شده است.درمانگران سیستمی تعارض زناشویی را تنازع بر سرتصاحب پایگاه‏ها و منابع قدرت و حذف امتیازات دیگری می‏دانند (براتی،۱۳8۵)

از نظر وایل[7](2007)کنش و واکنش دو فرد که قادر نیستند منظور خود را تفهیم نمایند،تعارض یا تنازع نامیده می‏شود.

کلینیکه[8] (2003،نقل از والی‏پور1389) معتقد است اختلاف در روابط نزدیک وقتی بوجود می‏آید که نزدیکانکارهایی انجام دهند که ما دوست نداریم یا از انجام کارهایی امتناع ورزند که دوستداریم.

هالفورد[9] (2011) ضمن بحثی درمورد آشفتگی روابطزناشویی به گزارش نارضایتی مهم و مداوم در رابطه توسط حداقل یکی از زوجین اشارهمی‌نماید. در اینجا منظور از اصطلاح «مهم» تأثیر این موضوع بر کارکرد همسر و منظوراز «مداوم» اشاره به اختلافات دائمی می‌باشد. به نظر کاهن[10] (2002، به نقل از مارکمن[11]،2008هرجا عدم توافق، تفاوت یا ناسازگاری بین همسران وجود داشته باشد تعارض بهوجود می‌آید. فاورز و السون[12] (2009) نیز زوجین متعارض را ناراضی از عادات و شخصیتهمسر و دارای مشکل ارتباطی در حوزه‌های گوناگون می‌دانند.

درمورد تعارض دو دیدگاه متداول وجود دارد و هرکدام از جنبه‏ای به آنمی‏پردازند.دیدگاه سنتی که نظریه‏ای غالب است تعارض را موجب افت و تخریب و مسبببحران می‏داند و بر پیامدهای مخرب و معایب آن تمرکز دارد؛بنابراین جهت‏گیری ایندیدگاه درمان و حل سریع تعارض می‏باشد.از طرف دیگر، دیدگاه تعاملی اختلاف ادراک ونظرات مختلف و عدم توافق در تصمیمات را موجب بهبود و رشد و رفع نقایص و عامل پویایو تحرک می‏داند(بهارستان، ۱۳۸۳)

بر همین اساس ابتدابه پیامدهای مثبت و آنگاه به تأثیرات سوءتعارض زناشویی پرداخته می‏شود.ترنر [13](2004) به نقل از ویکز و تریت[14] ( 2008) اصطلاح بهره‏برداری از تعارض را عنوانمی‏کند و آن را فرایندی فعال و پویا در جهت استفاده زوج از تعارض و بسنده نکردن بهحل مشکل تعریف می‏نماید.به نظر وی تعارض می‏تواند مثبت، مولد و عامل رشد باشد.هشتکارکرد مثبت تعارض از نظر ترنر عبارتند از:

۱-بهره‏گیری ازانرژی به جای سرکوب آن.

۲-استفاده خلاقانهاز تعارض در جهت رشد پرسش‏ها و آرای جدید.

۳-برملا شدن احساساتو افکاری که تاکنون مخفی مانده‏اند.

۴-خلق شیوه‏هایینوین برای مدیریت تعارض توسط زوجین.

۵-ارزیابی مجدد قدرتدر رابطه.

۶-خلق یک فضایهمکاری و مشارکت.

۷-یادگیری دیدیمنطقی نسبت به مسائل و

۸-مذاکره دوباره درمورد قراردادهای دیرین و تغییر انتظارات در رابطه

در زمینه تأثیراتمخرب تعارض می‏توان به پیامدهای جسمی، روانی و رابطه‏ای آن اشاره نمود.از لحاظروانی، اکثر افراد تعارض در روابط را بی‏نهایت تنش‏زا تجربه می‏کنند (هالفورد،۲۰۰۱).تعارض با خطر فزاینده انواع اختلالات روانی از جمله افسردگی خصوصا در زنان،سوء مصرف مواد خصوصا در مردان، ناکارآمدی جنسی در هر دو جنس و مشکلات رفتاریفزاینده در فرزندان خصوصا اختلالات رفتاری پسران ارتباط دارد(افاری[15] ،2009).

البته ارتباط بینتعارض و اختلالات روانی یک‏سویه نیست.بلکه اختلالات روانی شدید و طولانی نیز احتمالرشد رابطه‏ای لذت‏بخش برای فرد را کاهش می‏دهند.مثلا ازدواج بیماران اسکیزوفرن یااختلال شخصیت‏ها به احتمال بسیار بیشتری به طلاق می‏انجامد(لنج[16] ،2003).

علاوه بر اختلالاتروانی، تعارض بر سلامتی جسمی نیز تأثیر دارد.افرادی که روابطی رضایت‏بخش وحمایت‏آمیز دارند در مقایسه با زوج‏های دارای مشکل به احتمال کمتری دچار بیماری‏هایمهم می‏شوند و در هنگام بیماری نیز بهتر معالجه می‏گردند.همچنین رابطه مستندی بیندرد و رفتارهای سازگارانه با بیماری‏های مزمن و تقویت غیرعمدی رفتار بیماری درروابط دارای مشکل وجود دارد.

به‏همین‏ترتیبمشکلات زناشویی تأثیرات مستقیمی بر فرایندهای فیزیولوژیک بر جای می‏گذارد؛از جملهتعارض در رابطه با کاهش ایمنی بدن، افزایش فشار خون و احتمال تصلب‏شرایین رابطهدارد(شمالینگ و شر[17] ، 2010).

تعارض زناشویی باپدیده خشونت نیز مرتبط است. حدود یک چهارم ازدواج‏ها حداقل در یک مقطع با تهاجمفیزیکی بین‏فردی روبرو می‏شوند، خشونت تقریبا همیشه با آشفتگی رابطه ارتباطدارد.

تقریبا سه‏چهارمزوج‏های درمانده که برای درمان مراجعه می‏کنند، خشونت یک همسر نسبت به دیگری را دریک سال اخیر گزارش می‏کنند(اولیری[18] ، 2001، به نقل از هالفورد، 2008).این خشونت غالباوقات به صورت پرتاب اشیاء، هل دادن، سیلی زدن یا پرتاب کردن می‏باشد. میزان خشونتاوایل رابطه یکی از پیش‏بینی کننده‏های مهم شکست در ازدواج است(هالفورد، 2008).

تعارض در روابطزناشویی بر کل رابطه نیز تأثیر دارد.پژوهش نشان می‏دهد زوچین متعارض کمترین میزانرضایت‏مندی از ازدواج و بیشترین احتمال طلاق را نشان می‏دهند (فاورزوالسون،2007).

در ایران نیز از هر ۱۰۰۰ ازدواج حداقل ۱۷۴ مورد آن با رضایت از رابطه،اسنادهای بوجود آمده و استحکام رابطه مرتبط است.بنابراین تعارض از جمله مهم‏ترین مباحث در مطالعه ارتباط بین‏فردی و روابط زوجین درنظریه‏های زوج‏درمانی به شمار می‏رود و بررسی آن ضروری به نظرمی‏رسد.

رایس[19] (2006) دو نوع تعارض را در روابط زناشویی مطرح می­سازد: تعارض سازنده و تعارض مخرّب. در تعارض سازنده تمرکز بر حل مسئله بوده، در حالی که در تعارض مخرّب زوجین همدیگر را به جای مسئله مورد حمله قرار می­ دهند. در این تعارض از طریق سرزنش و انتقاد هر یک از زوجین سعی دارند دیگری را تحت نفوذ خود درآورده و اظهارنظرهای بسیار منفی علیه یکدیگر به کار می­ برند که در این حالت ارتباط درستی بین آن­ها برقرار نمی ­شود (افخمی،‌ بهرامی و فاتحی­زاده، 1386).

در تعریفی که وینچ و همکاران[20] در سال 1974 از تعارض زناشویی عنوان کرده اند آن را به عدم انطباق بین وضعیتی که وجود دارد و وضعیتی که مورد انتظار است به حساب اورده اند (به نقل ازسلیمانیان، 1382).

انها معیارهای هشت گانه ای را برای موفقیت زناشویی برشمرده اند. این معیارها عبارتند از:

1- ثبات

2- انتظارات اجتماعی

3- رشد شخصیت

4- مصاحبت

5- شادی

6- رضایت

7- سازگار

8 – یکپارچگی

شاد بودن به عنوان یک فرد یا زوج پیوسته در تمام عمر کار سختی است ، هیچ فردی همیشه شاد نیست و برای زوج ها نیز طبیعی است که دوره هایی از ناشادی، کشمکش یا فشار داشته باشند.واقعیت این است که ازدواج فرد را شاد نمی کند،شاد نگه نمی دارد و یا به وی کمک نمی کند که از زحمت و سختی دور شود.قطعاً کسی که هدفش از ازدواج همیشه شاد بودن است محکوم به شکست است(ملازاده ،1386).

ادل[21] (2004 ، به نقل از ملازاده ،1386) توافق در ارزش ها را با عدم تعارض زناشویی مرتبط می داند به این معناکه زوج های موفق خود را با نظام زندگیشان منطبق می سازند. مطالعه ازدواج هایی که امکان ارزیابی به انها وجود دارد بر این دلالت می کند که الگو های متفاوتی در عملکرد موفقیت امیز ازدواج ها به نمایش گذاشته می شوند.

بنابرانتظارات لیدرر[22] (2005، به نقل از ملازاده ،1386) یک روش واحد برای دو نفر به منظور داشتن زندگی زناشویی خشنود وجود ندارد اما با پیگیری عناصر اصلی معلوم می شود که گرچه الگوها متنوعند ولی قواعد مشترکی وجود دارند. برخی از قواعد مشترکی که در ازدواج ها خشنود با الگوهای عملکردی متنوع مشاهده می شوند عبارتند از:

1- همسران در یک زندگی زناشویی موفق، بادوام و توام با رضایت به یکدیگر احترام می گذارند ، هریک از همسران یعنی ویژگی ها یا توانایی های قابل احترام را در دیگری می یابد.مثل همسر خوبی بودن،تامین مخارج کردن، طبع و ذوق هنری داشتن و… هر چه میدان احترام گذاری به یکدیگر وسیع تر باشد زندگی زناشویی رضایتمندانه تر خواهد بود. این همسران تایید و ارزش گذاری خود برای همسرشان را نشان می دهد و به طور پیوسته کارهایی را انجام می دهند و بیان می کنند که عواطف ، عشق و احترامشان را با یکدیگر نشان می دهند و کلمات و اعمالی را که اهداف مثبت ازدواجشان را تایید و حمایت می کند انتخاب می کنند.

2- همسران نسبت به یکدیگر صبور هستند. انها درک می کنند که امکان فریب خوردن یا خطا کردن در خودشان وجود دارد. انسان را اسیب پذیر می بینند و به این ترتیب می توانند قصور و کوتاهی دیگری را بپذیرند.آنها مسئولیت رفتار و عزت نفس خودشان را به طور فردی می پذیرند و انتظار ندارند که شریک زندگیشان مسئول شاد و خوشحال نگه داشتن انها باشد. به همین دلیل از سرزنش یکدیگر اجتناب می کنند و در عوض انچه در مورد همسرشان درست است تایید می کنند ، با همدلی به سخنان یکدیگر گوش می دهند و در جستجوی عواملی هستند که در روابط انها تاثیر مثبت بجای می گذارد.

3- همسران بر پایه اعتماد متقابل به تشریک مساعی می پردازند. تشریک مساعی بر اعتماد تقابل زوج های دارای زندگی زناشویی با ثبات و رضایت بخش بنیان نهاده شده است و به انها امکان صرف وقت،انرژی، رغبت و اطمینان به درگیر شدن در فعالیت ها و کارهای فرعی خارج از محیط زناشویی شان را می دهد. انها ازاد هستند که نه تنها فقط از یکدیگر بلکه از هر چیز و هر کس دیگر که ممکن است انها را بطور فردی یا دوتایی غلاقه مند سازد، لذت ببرند.

4- در یک ارتباط زناشویی توام با حس همکاری و مشارکت ممکن نیست زن و مرد همیشه با یکدیگر موافق باشند اما می توانند براحتی مخالفت خود را اعلام کنند و این امر مورد پذیرش قرار گیرد. انها بدنبال راه حل می گیرند که مورد تایید هر دو قرار گیردریال،مشکلات زندگی را همواره با یکدیگر حل کنند و به طور منظم و صحیح برای تعریف و حل مشکلات حتی اگر خیلی ساده باشند به گفتگو می پردازند (ملازاده،1386).

نتایج تحقیقات بوث و اماتو[23] (2004 ، به نقل از ملازاده ،1386) نشان داد که سازگاری روانشناختی بیشتر در بعد فردی می تواند سازگاری و رضامندی زناشویی بهتری را در پی داشته باشد. از سوی دیگر رضایت مندی زناشویی نیز به سازگاری و رضایت عمومی در زمینه های مختلف مانند روابط اجتماعی بین فردی و رضامندی شغلی کمک می نماید. با وجود این نباید تصور شود که فقط کیفیت روان شناختی یکطرفه کافی است .چون وجود سازگاری ، روابط دوستانه و محبت امیز بازخوردها و سبک زندگی کاملاً متفاوت از یکدیگر است. به بیان دیگربرای نارضایتی و ناسازگاری زناشویی ضرورتاً نباید هر دو نفر مشکل داشته باشند.رضایت مندی زناشویی می تواند بطور کامل بر کیفیت زندگی تاثیر گذارد. تحقیقات انجام شده اهمیت تاثیر ان را بر انواع نتایج بالینی مانند برداشت روانی، برداشت جسمانی و حتی طول عمر تایید نموده اند ، با توجه به اهمیت رضایت مندی زناشویی در بهداشت و سلامت، بسیاری از متخصصان این سازه را همواره مورد سنجش قرار می دهند (الیور و میلر[24]،1994،به نقل از سیدی،1386).

 

[1] Bradbery

[2] Finchaam

[3] Ter man,D

[4] Lung

[5] Glasser

[6] Brichler

[7] Wayl

[8] Ckilinikeh

[9] Halford

[10] Kahen

[11] Marckman

[12] Fawes & Olson

[13] Terner

[14] Wicks & Trit

[15] Afari

[16] Lench

[17] Shemaling & Sher

[18] Oliery

[19] Rays

[20] Winch & et all

[21] Edell

[22] Lidrer

[23] Booth & Ammato

[24] Oliver &Miller

 

فهرست مطالب

بخش اول : تعارض زناشویی

تعاریف تعارض زناشویی

حل مسئله زناشویی

نظریات سبب شناسی تعارض زناشویی

رویکرد روان پویایی (روان تحلیلی)

رویکرد رفتاری- شناختی

نظریه مبادله اجتماعی

نظریه ارتباطی

انواع تعارضات خانوادگی

تعارضات زناشویی

تعارضات والدین با فرزندان

تاثیر تعارضات خانوادگی بر روابط زناشویی

تاثیر تعارضات خانوادگی بر روابط والدین با فرزندان

اهمیت آموزش مهارت های ارتباطی

 

بخش دوم: سلامت روان

تعریف سلامت روان

جایگاه سلامت روان در جامعه

ویژگی های سلامت روان

دیدگاههای مربوط به سلامت روان

دیدگاه مزلو

دیدگاه روانی – اجتماعی و زیستی –روانی

دیدگاه اریک اریکسون

دیدگاه اریک برن

دیدگاه اریک فروم

دیدگاه لورنز

دیدگاه اسکینر

رویکرد روانکاوی

دیدگاه یونگ

دیدگاه موری

دیدگاه انسانگرایانه

بخش سوم: طرحواره درمانی

مفا هیم طرحواره

منشأ طرح‌واره‌ها

طرحواره درمانی یانگ

حیطه‌های طرحواره‌ها

حیطه‌ی یک: بریدگی و طرد

رها شدگی ـ بی‌ثباتی

محرومیت هیجانی

بی‌اعتمادی ـ بد رفتاری

نقصـ شرم

انزوای اجتماعی ـ بیگانگی

حیطه دو: خودگردانی و عملکرد مختل

وابستگی ـ بی‌کفایتی

آسیب‌پذیری نسبت به صدمه یا بیماری

گرفتار ـ خودتحول نایافته

شکست

حیطه‌ی سه: حد و مرزهای مختل

استحقاق ـ بزرگ منشی

خودکنترلی بی‌کفایت ـ خود قانون‌مندی ناکارآمد

حیطه‌ی چهار: هدایت شدن توسط دیگران

اطاعت

ایثار

پذیرش جویی ـ جلب توجه

حیطه‌پنج: گوش به زنگی بیش از حد و بازداری

منفی گرایی ـ بدبینی

بازداری هیجانی

معیارهای سرسختانه/ عیب‌جوبی افراطی

تنبیه

سبکهای طرحواره

انواع سبکهای طرحواره ای

کنش های طرحواره

طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه

بخش چهارم: پیشینه پژوهش

منابع فارسی

منابع لاتین

 

دانلود فایل