مبانی نظری و پیشینه تحقیق شعور جمعی و شهروندی
پرسش جامعه شناسی معرفت درباره پیوند میان تفکر ومتفکر،علم و متعلم،حقیقت،وآن چه حقیقت تلقی می شود بدون شک پرسشی جدید نیست وبه عصر نوین تعلق ندارد، بلکه پرسشی قدیمی است که همواره مطرح بوده است"(کنوبلاخ،35:1390).
"یکی ازشناخته شده ترین این مسائل تمثیل غار افلاطون است.افلاطون انسان را موجودی می داند که در غار زندگی می کند و به جای اصل اشیاءفقط سایه هایی را بردیوارغارمی بیند که از تابش نوری در بیرون غار حاصل شده اند.حتی پیش از تمثیل غار افلاطون که جنبه چشم اندازیِ تفکر انسانی را در برابرچشم ما قرارداد،چنین تفکرهایی وجود داشتند"(کنوبلاخ،35:1390).
"کارل مانهایم ،جامعه شناس معرفت شناخته شده،در نوشته ای درباره تاریخ مفهومِ ایدؤلوژی می نویسدکه نیکولو ماکیاولی تفاوت میان تفکر مردمان را به عوامل اجتماعی نسبت می داد"(کنوبلاخ،36:1390). "مانهایم همچنین از نظریه معروف بت های چهارگانه فرانسیس بیکن به عنوان یکی دیگر از سنگ بناهای جامعه شناسی معرفت یاد میکند" (کنوبلاخ،36:1390).
"بیکن پیش داوری های انسان راکه به آنها نام های گوناگون از جمله الهه ها،بُت هایا تصورات دروغین می دهد،به چند نوع تقسیم(طایفه ای،غاری،بازاری،نمایش خانه ای)یاد می کند.این دسته بندی بیکن شهرت بسیار کسب کرده است"(کنوبلاخ،37:1390)."در نظریه بیکن بت ها عواملی هستند که جلوی حصول معرفت حقیقی را می گیرند و باید آن ها را کنار زد."(علیزاده ودیگران،34:1388)"نظریه بت های بیکن گمراهی را ناشی از عوامل اجتماعی،روان شناختی،و انسان شناختی می دانست"(کنوبلاخ،42:1390)."بیکن با طرح این مباحث، بر آن بودکه انسان را از عناصر ذهنی و عوامل اجتماعی ای که مانع ادراک صحیح او از طبیعت می گردد،آگاه سازد؛از این رو،وی ناخودآگاه حوزه های فکری ای را طرح ریخت که بعدهادر قلمرو جامعه شناسی معرفت قرار گرفت"(علیزاده ودیگران،94:1388).
استدلال ایدئولوگ هایی مانند هلوسیوس،به پیروی از بیکن ،این بود که فکر ناشی از درک است و بنابراین فلسفه و علم نیز باید بر پایه تجربه بنا شوند.افکار ما ،به ناچار، از همان جامعه ای حاصل شده اند که در آن زندگی می کنیم.واکنش انسان ها در برابر رویدادها و واقعیت های گوناگون به مجرد تغییر دیدگاه،تغییر می کند.انسان ها افکار و تصوراتی را می پذیرند که به ویژه با جایگاه اجتماعی و شغلی آن ها متناسب باشد (کنوبلاخ،44:1390).
"هلوسیوس و هولباخ در صددفهم جامعه شناختی افکاری بودند که رفتار انسان را هدایت میکنند . بنابراین ،تحلیل خاص جامعه شناسی معرفت که افکار را متاثر از جامعه می داند،موضوع اصلی تعمق های نظری آن ها قرار می گیرد"(کنوبلاخ،45:1390).
پذیرش فرض تعیین شدگی تفکر به سیاست تعلیمی در چارچوب فلسفه روشنگری انجامید که تا کنون ادامه داردو بر اساس آن با آموزش می توان انسان را تغییر داد.یکی از شرط های تحقق این سیاست پذیرش این فرض است که انسان و توانایی شناختی او دستگاهی غیر منفعل است که می توان آن را از بیرون تغییر دادو باید هم تغییرش دادتا شرایط برای رفاه عمومی – یعنی سعادتمندی بیش ترین افراد – فراهم شود.تغییر انسان روندی آگاهانه است.انسان برای تحقق چنین هدفی باید درست تربیت شود.اگر چه علوم در ارتباط با منافع گروه های اجتماعی هستند،باز هم می توان با تغییر محیط اجتماعی انسان را تغییر داد.بر این اساس،هلوسیوس ادعا می کردکه بین شیوه های گوناگون تربیت و انواع حکومت ها ارتباطی برقرار است.حکومت های دموکراتیک انسان های خوب تربیت می کنندو حکومت های استبدادی انسان های خبیث وبی روح؛و تربیت خوب به پیشرفت اجتماعی می انجامد.به این ترتیب،انتظاری که داریم این است که با هدایت روشنگرانه، انسانی خلق شودکه صادق،شجاع،گشوده،وبا وفا باشد.یکی دیگر از نتایج فلسفه روشنگری برای سیاست تعلیمی مبارزه با پیش داوری بود.مبارزه با پیش داوری تبدیل به مساله ای سیاسی شد،چرا که با این فرض انجام می گرفت که دولت و کلیسا مایل اند پیشداوری ها را حفظ کنند.به دلیل میل به تغییر سیاست تعلیمی،جای تعجب نیست که تلاش ایدئولوگ ها برای تاسیس علم افکار با مقاومت شدید حاکمان،به ویژه ناپلئون ،روبه رو شد.او در جدال نظری شدیدی ایدئولوگ ها را افرادی غیر واقع بین و آرمانگرایانی ساده لوح نامید.کوشش ایدئولوگ ها و تلاش آنها برای تغییر دنیا از راه تعلیم وتربیت در برابر سیاست های امپریالیستی ناپلئون قرار می گرفت.البته دلیل های جامعه شناختی دیگری نیز برای این مخالفت ها در کار بود.این کشمکش ها با ظهور نظام مدنی- شهروندی در اروپا ارتباط نزدیکی داشتند.آموزش،که تا کنون در انحصار کشیشان و راهبان بود،دنیایی شد و مسؤلیت آن را افراد تحصیل کرده و انسانگرا به عهده گرفتند (کنوبلاخ،1390-:45-46).
"پیدایش دیدگاه های اولیه در حوزه جامعه شناسی معرفت با قیام طبقه شهروند و بورژوا همراه شد؛طبقه ای که در صدد تصاحب معرفت علمی بهتری بود"(کنوبلاخ،46:1390).
فهرست مطالب
سیر تکاملی تعیین اجتماعی تفکر
مفهوم معرفت
رابطه معرفت وآموزش
رابطه معرفت وکنش
معرفت به مثابه فرهنگ
شعور جمعی
مفهوم شهروندی
شعور جمعی و شهروندی
پیشینه تحقیقات
فهرست منابع