عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت سازمانی بر اساس مولفه های مایلز
فرمت فایل: word
تعداد صفحات: 50
"امروزه سازمانها به عنوان موجود زنده ای که دارای هویت مستقل از اعضا خود بوده، تصور می شوند؛ به گونه ای که با این هویت جدید می توانند، رفتار کارکنان را تحت تاثیر قرار دهند. این شخصیت و هویت می تواند دارای « سلامت سازمانی » و یا « بیماری سازمانی » باشد" (ساعتچی، 1385). سلامت سازمانی نشان دهنده توانایی یک سازمان در عملکرد موثر، نحوه مقابله، برای تغییر مناسب و پیشرفت داخلی می باشد. از نظر نیول[3] (1995) سلامت سازمانی موضوعی کلی است که با سه مجموعه فشار روانی (استرس)، بهداشت روانی، و اخلاق در سازمانها ارتباط دارد.
برای داشتن جامعه سالم باید سازمانهای سالم ایجاد کنیم و برای آن که سلامت سازمانی در یک سازمان ایجاد شود ابتدا باید جو موجود در آن سازمان شناخته شود. برای تعریف، توضیح، و سنجش جو اجتماعی سازمانها، تلاشهای علمی قابل ملاحظه ای در دهههای اخیر صورت گرفته است که یکی از چارچوبهای نظری مشهور و سودمند در این مورد سلامت سازمانی است (سهرابی تیمورلو و همکاران به نقل از فرنیا، 1382، ص23).
مفهوم سلامت سازمانی واژه بی نظیری است که به ما اجازه می دهد تصویر بزرگی از سلامت سازمان داشته باشیم. در سازمانهای سالم، کارمندان متعهد و وظیفه شناس و سودمند هستند و از روحیه و عملکرد بالایی برخوردارند. سازمان سالم جایی است که افراد با علاقه به محل کارشان می آیند و به کارکردن در این محل افتخار می کنند. در حقیقت سلامتی سازمان از لحاظ فیزیکی، روانی، امنیت، تعلق، شایسته سالاری و ارزشگذاری به دانایی، تخصص، و شخصیت ذی نفعان، و رشد دادن به قابلیتهای آنها و انجام وظایف محول شده از سوی فرا سیستمهای خود در اثربخشی رفتار هر سیستمی تاثیر بسزایی دارد (صراف فرد به نقل از جاهد، 1384، ص 16).
سلامت سازمانی، یکی از گویا و بدیهی ترین شاخصهای اثربخشی سازمانی است. در یک سازمان سالم مدیر رفتاری کاملا دوستانه و حمایتگر با کارمندان خود دارد و در برنامههای خود دارای یگانگی است. کارمندان نیز تمایل بیشتری برای ماندن و کارکردن در سازمان دارند و به طور موثرتری کارها را انجام می دهند(شریعتمداری، 1388، ص 123). سلامت سازمانی بررسی می کند که یک شغل چگونه در شرایط سالم عمل می نماید. همچنین تعیین می کند که چطور کارمندان به حداکثر سلامت و مطلوبیت در سازمان می رسند و چگونه نتایج درست و مناسبی به سایر سهام داران، سرمایه گذاران، ارباب رجوعان، مشتریان، و جامعه ارائه می دهند. سلامت سازمانی، موضوع جامع و کاملی است (آنونی موس[4]، 2005). با توجه به اهمیت موضوع سلامت سازمانی، لازم است که قبل از گزینش و استخدام کارکنان و بعد از به کار گماری آنها، در زمینه سلامت سازمانی و راهکارهای افزایش و بهبود آن به کارکنان آموزشهای لازم داده شود و از آنها خواسته شود تا در این زمینه، اظهار نظر کنند و راهکارهای مناسب در این مورد را بیان نمایند (صراف فرد، 1391،ص 7). با افزایش مداوم سلامت سازمانی هزینههای اضافی سازمان، کاهش مییابد. سلامت سازمانی، باعث کاهش مشکلات و ناتوانیهای مدیریت در اداره سازمان می گردد و بهره وری را بالاتر می برد. در سازمانهای سالم، برنامهها و راه حلهای ارائه شده برای حل مشکلات، منافع زیادی را برای مدیران و کارمندان به همراه می آورد که این موارد در نهایت، رضایت شغلی آنها را افزایش می دهد (ولف[5]، 2003، ص1).
سازمانها، روشهای مناسب و جدیدی را جستجو می کنند تا بهترین مفهوم از سلامت سازمانی در آینده را نشان دهد. سلامت سازمانی، فرصتهایی را برای استفاده از منابع و امکانات مهم و مطلوب در سازمان، ارائه می دهد و به آسیب شناسی سازمان می پردازد و دلایل موفقیت و شکست سازمان در برنامهها را بررسی می کند (براون، 1997). در حقیقت، سازمانهای سالم با یک برنامه ریزی مستمر به انجام وظایف خود می پردازند و دروندادها، فرایندها و بروندادهای سازمانی خود را به نحوی منطقی مورد ارزیابی قرار می دهند و تلاش می نمایند تا بر موفقیتهای خود بیافزایند. در ضمن آنها دلایل مشکلات و ناکامیهای سازمانی را بررسی می نمایند و سعی می کنند که تا حد امکان، آن دلایل را برطرف نمایند. تلاشها برای بهبود سلامتی و رفاه نیروی کار باید از طریق سالم سازی خود سازمان آغاز گردد و ادامه یابد. اصطلاح رشد و پیشرفت سلامت سازمانی بیان می کند که محدوده محل کار سالم باید ارتقاء و بهبود یابد (دیجوی و ویلسون[6]، 2007).
در مجموع، می توان بیان کرد که سلامت سازمانی، مفهوم جامعی است که از نظر زمانی به صورت مستمر می باشد. سلامت سازمانی، مفهومی مطلق نیست، زیرا با رشد و توسعه جوامع در جهان صنعتی کنونی، همواره امکان سالم تر سازی سازمانها وجود دارد. لازم است که مدیران سازمانهای سالم با همکاری کارکنان مورد اعتماد، به بررسی و ارزیابی دروندادها، فرایندها و بروندادهای سازمانی بپردازند و با توجه به بازخوردهایی که دریافت می نمایند، اصلاحات لازم را انجام دهند و تلاش کنند تا به مشارکت یکدیگر، دلایل موفقیتها و ناکامیهای سازمانی را شناسایی کنند و عوامل موفقیتها را بهبود بخشند و دلایل ناکامیها را از بین ببرند(صراف فرد، 1391،ص 8). پارسونز [7] در تعریف یک سازمان سالم می گوید: " همه سیستمهای اجتماعی برای بقاء و توسعه، باید خود را با محیط اطراف انطباق دهند، منابع مربوط را برای به دست آوردن مقاصد خود بسیج کنند، فعالیتهای خود را هماهنگ و همسان سازند، و در کارکنان خود ایجاد انگیزه نمایند؛ در این صورت سلامت آنها تضمین می گردد" (متانی و همکاران، 1382، ص 2).
برخی از محققین تشابهی بین سازمان و انسانها ترسیم کرده اند و عقیده دارند سازمان نیز مانندیک انسان می تواند بیمار یا سالم باشد، برای سلامتی جسم، اعضاء بایستی به طور هماهنگ با یکدیگر کار کنند، به طور مشابه، برای سلامت سازمان، بایستی تمامی زیرسیستمها به طور منظم و هماهنگ با هم کار کنند. یک سازمان سالم به طور منظم کار می کند و می تواند به طور موثر کالاها یا خدمات عرضه کند. سطح سلامت سازمان به میزان توانایی در کسب تجهیزات و نیل به اهداف بستگی دارد (اکبابا – التون [8] 5 2001 ).
یک فرد سالم که در خانواده سالم و بالنده ای زندگی کرده است در صورتی قادر به ارائه نقش رهبری و مدیریتیا ارائه یک شخصیت موفق، لایق، و کارآمد در سازمان خواهد بود که سازمان محل کار او نیز سالم باشد؛ در غیر این صورت شانسموفقیتاودرکاربسیارناچیزخواهدبود.اگرمیخواهیمجامعهایسالمداشتهباشیمبایدتواناییتربیت افرادیسالمراداشتهباشیمتابتوانندنهادهایاجتماعیسالمیرابوجودآورندو یکیاز ایننهادهایاجتماعیسازمانمیباشد. برایاداره یکسازمانبایدبدانیمکهاصولا یکسازمانچگونهعملمیکندوچطورمیتوانعملکرد آن رابهبودبخشید و کارآییوبازدهیآن راافزایشداد.چگونهمیتوانازامکاناتمحدودسازمانحداکثراستفادهرادرجهتتحقق هدفهاوماموریتهایآنبه عملآوردوامکانسلامتورشدسازمانرادربلندمدتفراهمنمود (پورکیانی و حری، 1391، ص1-2).
مفهوم سلامت سازمانی به ما اجازه می دهد تصویر بزرگی از سلامت سازمانی داشته باشیم. در سازمانهای سالم کارمندان متعهد و وظیفه شناس هستند، روحیه و عملکرد بالایی دارند، کانالهای ارتباطی باز و سودمند هستند، و سازمان سالم جایی است که افراد دوست دارند به محل کارشان بیایند و به این که در این محل کار کنند، افتخار می کنند. اگر به سازمان سالم به عنوان سیستم نگاه کنیم در چنین حالتی سلامت سازمانی را نه در بهداشت و سلامت جسمانی و روانی کارکنان به صورت فردی وگروهی، بلکه در موجودیت و بقای خود سازمان جستجو می کنیم. مدیران در سازمانها وظایفی دارند که برای انجام آن بایستی نقشهای سازمانی و روابط بین فردی و اهداف سازمان را به طور روشن درک کرده و در جهت تامین نیازهای کارکنان و ارباب رجوع تلاش کنند و سازمان را قادر به برخورد موفقیت آمیز با نیروهای داخلی و خارجی کرده تا بتواند نیروهای مخرب را نیز در جهت هدف اصلی سازمان هدایت و با تامین اهداف سازمان، سودمندی و ادامه حیات آن را تضمین کنند. هیچ کس جز رهبر سازمان نمی تواند تندرستی سازمان را به آن بازگرداند. در حالی که مدیران، غالبا مسئولیت، راهبرد، فناوری، بازاریابی یا تامین مالی را با موفقیت به زیردستان خود تفویض می کنند، مسئولیت سلامت فرهنگی سازمان را نمی توانند به هیچ کس جز خود بسپرند. بنابراین مدیران یکی از عوامل اثرگذار بر سلامت سازمانی هستند (شریفی و آقاسی، 1389، ص 152).
[1]. Brown
[2]. World Health Organization (WHO)
[3]. Newell
[4]. Anonymous
[5].Wolff
[6]. Dejoy & Wilson
[7]. Parsonez
[8].Akbaba- Altun
فهرست مطالب
سلامت سازمانی
تعریف سلامت سازمانی
ویژگی های سلامت سازمانی
. نمایی از سازمان سالم
ویژگی های سازمان های سالم
سازمان ناسالم
پیامدهای ضعف سلامت
شیوه های مقابله با ضعف سلامت
. منابع سلامت سازمانی
نظریه های سازمان سالم
مولفه های سلامت سازمانی
ارزش های سلامت سازمانی
. ابعاد سازمان سالم
شرح مولفه های سازمان سالم از نظر مایلز
تمرکز بر اهداف
ویژگی های اهداف
کفایت ارتباطات
مفهوم ارتباط
شیوه های ارتباط
ضرورت های اساسی ارتباط سازمانی
. موانع سازمانی ارتباط
جریان های ارتباطی
توزیع بهینه قدرت
.مدیریت مشارکتی
اهداف مدیریت مشارکتی
کاربرد منابع
شرح اصل پیتر
اتحاد و همبستگی
روحیه
نوآوری
خلاقیت و نوآوری
تفکر تحلیلی و تفکر خلاق
خلاقیت در سازمان
تسهیل خلاقیت و نوآوری در سازمان
خودنوسازی سازمان
خودمختاری
سازگاری با محیط
سازماندهی
کفایت حل مشکلات
تصمیم گیری
تعاریف تصمیم گیری
شیوه های تصمیم گیری
مراحل تصمیم گیری
اعمال، ارزیابی و کنترل سلامت سازمانی
اعمال سلامت سازمانی
ارزیابی سلامت سازمانی
کنترل سلامت سازمانی
پیشینه پژوهش
تحقیقات داخلی
تحقیقات خارجی
منابع