مبانی نظری و پیشینه تحقیق سالخوردگی و بازدارندگی توسعه اقتصادی – اجتماعی

دانلود فایل

عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق سالخوردگی و بازدارندگی توسعه اقتصادی – اجتماعی

 

فرمت فایل: word

تعداد صفحات: 40

 

سالخوردگی جمعیت، فرآیندی شناخته شده به عنوان پیامد انتقال جمعیت است که در آن باروری و مرگ و میر از سطوح بالا به سطوح پایین کاهش پیدا می­کند(میرزایی و قهفرخی، 1386: 326). جمعیت شناسان آغاز دوران سالخوردگی را از گروه­های سنی بزرگ تعیین می­کنند. بر این اساس معمولاً گروه سنی 60 ساله و بیشتر را سالخورده معرفی کرده­اند(تقدیسی و احمدی شاپور آبادی، 1391: 140). در کتاب مهدوی نیز جمعیت بالاتر از 60 سال، جمعیت سالخورده معرفی شده است و به طور کلی جمعیت را به سه طبقه 14-0، 59-15 و بالای 60 سال طبقه­بندی کرده است (مهدوی، 1385: 132). سالخوردگی جمعیت خود ناشی از عواملی است که برخی از آن­ها را می­توان به شرح عوامل ذیل دانست:

– کاهش تدریجی موالید در یک دوره دراز مدت؛

– مهاجرت بخشی از نیروی کار جوان جامعه­ای به جامعه دیگر؛

– افزایش تدریجی عمر متوسط و امید به زندگی مردم؛

– کاهش مرگ و میر افراد سالخورده (تقوی، 1374: 24).

در تعریفی دیگر چنین بیان شده که سالخوردگی جمعیت عبارت است از پیر شدن و افزایش سن افراد جامعه که به نوبه خود پیری جسمانی و فکری را نیز به دنبال دارد و آنها را تبدیل به مصرف کننده­های بدون فعالیت اقتصادی نموده است (مهدوی، 1381: 178).

2-1-2- بازدارندگی

منظور از بازدارندگی، عواملی است که تأثیر منفی در مسیر یک پدیده داشته باشند؛ بنابراین بازدارندگی توسعه روستایی یعنی پارامترهایی که مانع روند توسعه روستایی می­شوند (احمدی، 1389: 27).

3-1-2- توسعه

واژه توسعه در فرهنگ دهخدا به معنی فراخی و وسعت آمده است. توسعه ترجمه واژه Developmentو به معنی تحول و شکوفا شدن است. توسعه به مفهوم کلی، فرآیند بهبود وضع زندگی و برنامه­ریزی برای هر نوع اقدام از پیش اندیشیده شده معنا می­شود که این فرآیند، همیشه همراه بشر بوده و پدیده جدیدی نیست. اندیشه پیشرفت در همه ادوار زندگی انسان وجود داشته و انسان­ها برای بهبود وضع زندگی خویش مجبور به اندیشیدن بوده­اند (رضوانی، 1387: 31). همچنین توسعه به معنای کوشش آگاهانه، نهادی و برنامه­ریزی شده برای نیل به پیشرفت اجتماعی و اقتصادی را می­توان پدیده­ای نوظهور در قرن بیستم دانست که از سال 1917 میلادی از اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز شد (افتخاری و آقایاری­هیر، 1386: 32).

توسعه یعنی عزیمت همه جانبه (نظری- عملی) و رو به کمال جامعه از سطوح پایین به سطوح بالای توانایی، کارآمدی، کیفیت، بهره‌وری، پیچیدگی، درک، خلاقیت، مهارت و فضیلت. اگر چه مفهوم توسعه عموماً مترادف با پیشرفت اقتصادی به‌کار می‌رود، اما به همان اندازه ناظر به پیشرفت سیاسی، اجتماعی و تکنولوژیک نیز است (یاگونبر، 1387: 25). چمبرز در تعریف توسعه می­گوید: توسعه نوعی استراتژی است که برای بهبود زندگی اقتصادی و اجتماعی گروه­های خاصی از مردم (روستاییان فقیر) طراحی شده است. این امر متضمن انتقال منافع به افراد بسیار فقیری است که در نواحی روستایی امرار معاش می­نمایند. این گروه شامل کشاورزان خرده­پا، اجاره­داران و افراد فاقد زمین می­باشند (چمبرز، 1376: 186). توسعه در مفهوم عام آن بهبود در همه ابعاد و جنبه­های حیات انسانی است؛ یعنی توسعه­ای که همه اقشار جامعه را در همه ابعاد زندگی متأثر سازد و در عین حال از منابع تحت اختیار به شکل عقلائی استفاده کند. در جامعه روستایی چنین توسعه­ای جز از طریق ایجاد تعادل اجتماعی و اقتصادی برای همه اقشار مردم و احترام به حقوق آنها و مشارکت آنها بر پایه بازگشت و اتکاء منطقی بر منابع فراموش شده انسانی، امکان­پذیر نیست (نوری زمان آبادی و امینی فخسودی، 1386: 264). استریتن نیز در رابطه با توسعه چارچوبی مدنظر دارد که به طور اخص فرآیند توسعه را در چارچوب پیشرفت عوامل مرتبط ذیل می­داند:

– تولید و درآمد؛

– شرایط تولید؛

– تلقی از کار؛

– سطح زندگی (شامل تغذیه، مسکن، بهداشت و آموزش و پرورش)؛ و

– نهادها و سیاست­گذاری­ها (آسایش، 1376: 18).

عده­ای دیگر، بهبود شرایط زندگی، افزایش تولیدات، بهبود اشتغال و افزایش درآمد را توسعه معنا کرده­اند. با این وجود باید بین توسعه و رشد تمایز قائل شد. رشد معمولاً مقوله­ای کمی است، در حالی که توسعه عوامل کیفی را نیز شامل می­شود و نظریه‌پردازان توسعه، برای آن ضوابط مختلفی را مطرح کرده­اند (سلمان­زاده و همکاران، 1387: 5-3). به طور کلی از مجموع تعاریف به دو نکته می­رسیم: یکی اینکه توسعه به مثابه فرآیندی چند بعدی، دارای ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی می­باشد و نکته دیگر اینکه توسعه روندی یک جهت نیست، بلکه به گفته «ژوزف شومپیتر» توسعه مقوله­ای منقطع و دارای مراحل متعدد است (آسایش، 1376: 18).

معمولاً توسعه دارای چهار رکن اساسی است که به موازات یکدیگر پیش می­روند و عبارتند از:

الف. رشد اقتصادی: به معنای افزایش تولید، ایجاد مشاغل جدید، افزایش توان اقتصادی مردم؛

ب. دانش تخصصی و فنی: جهت توانمندسازی انسان در کنترل محیط و استمرار پویایی زندگی؛

ج. برابری و عدالت: به معنای توزیع عادلانه تولیدات و تعدیل مستمر درآمدها، تامین امکانات بهداشتی، آموزشی برای همه اقشار جامعه؛

د. شکوفاسازی انسان: به معنای اعطای آزادی فردی و اجتماعی و تقویت حس اعتماد به نفس مردم جهت ارتقای منزلت انسانی خود در مسیر زندگی (طالب و عنبری، 1387: 247-245).

 

 

4-1-2- توسعه روستایی

در باب توسعه روستایی از دیدگاه صاحب نظران مختلف، تعاریف متعددی ارائه شده است. به عقیده مایکل تودارو توسعه روستایی محور اصلی توسعه ملی می­باشد. وی معتقد است که توسعه بخش کشاورزی موتور و محرک اصلی توسعه روستایی است و علت آن را اشتغال اکثر روستاییان جهان سوم در فعالیت­های کشاورزی می­داند. به نظر تودارو توسعه ملی وابسته به توسعه روستایی است چرا که ریشه تمامی مسائلی از قبیل فقر، نابرابری در حال رشد، بیکاری فزاینده و… در مناطق روستایی قرار دارد (آسایش، 1376: 25). به گفته مادو با توجه به ماهیت چند بعدی توسعه، توسعه روستایی ابزاری برای کمک به روستاییان برای اولویت­بندی نیازهایشان با بهره­گیری از سازمان­های بومی و مؤثر است. این سازمان­ها توانایی محلی را فراهم می­آورند و برای روستاییان و به ویژه زنان روستایی، در زیر ساخت­ها و خدمات اجتماعی سرمایه­گذاری می­کنند. وی در ادامه بیان می­کند که توسعه­روستایی، محیط فرهنگی- اجتماعی روستا را بهبود می­بخشد و باعث تقویت توانایی افراد برای کسب درآمد و رفاه پایدار می­شود (Madu, 2007: 10).

به عقیده باریوس به نقل از گزارش بانک جهانی، توسعه روستایی دربرگیرنده فعالیت­هایی از قبیل ایجاد زیرساخت­های کالبدی و اجتماعی، تامین خدمات مالی در نواحی غیرشهری، فعالیت­های کارآفرینی در سطح خرد و متوسط در اجتماعات روستایی و شهرهای دارای رابطه نزدیک با مناطق روستایی نسبت به سایر مناطق شهری، و توسعه بخش­های سنتی روستا مانند مدیریت منابع طبیعی و کشاورزی است (Barrios, 2008: 4).هدف توسعه روستایی، رسیدگی به وضع مردم روستا و بهبود شرایط آنهاست. میسرا جامعه شناس معروف توسعه معتقد است که توسعه روستایی صرفاً به معنای توسعه کشاورزی نیست. فرآیند توسعه روستایی عاملی در بهبود شرایط زندگی افراد کم درآمد ساکن در روستاها و خودکفا ساختن آنها است. در همین راستا از توسعه روستایی به عنوان عنصری حیاتی برای توسعه ملی و راه حل نهایی مشکل بیکاری روستایی یاد می­شود که در عمل به بهبود سطح زندگی روستاییان در ابعاد مختلف درآمد، اشتغال، آموزش، بهداشت، تغذیه و مسکن در طول زمان می­انجامد (طالب و عنبری، 1387: 248-247).

از دیدگاه دیاسن توسعه روستایی راهبردی است که به منظور بهبود زندگی اقتصادی و اجتماعی گروه خاصی از مردم (روستاییان فقیر) طراحی شده است. برخی منظور از توسعه روستایی را کاهش نابرابری بین شهر و روستا، ایجاد اشتغال واقعی در روستا و کاهش فقر در مناطق روستایی می­دانند (سلمان­زاده و همکاران، 1387: 5-3). به تعبیری دیگر، توسعه روستایی راهبردی است به منظور بهبود اقتصادی – اجتماعی روستاییان فقیر و و خودکفا ساختن آن‌ها که سبب نوین سازی جامعه روستایی نیز می­شود (ازکیا و غفاری، 1386: 21). بنابراین، توسعه روستایی شامل فرآیند عمیقی از تغییرات در کل جامعه می­باشد. این فرآیند روشی برای افزایش فرصت­های قابل دسترسی برای فرد و افزایش امکانات بهره­وری از آنهاست (صلاحی، 1389: 28). دقت در این تعاریف بیانگر سهم غیر قابل انکار روستاها در توسعه و بقای هر کشور به خصوص کشورهای در حال توسعه است.

 

فهرست مطالب

 پیشینه تحقیق

تحقیقات داخلی

تحقیقات خارجی

سالخوردگی جمعیت

بازدارندگی

توسعه

توسعه روستایی

توسعه اقتصادی

توسعه اجتماعی

مهاجرت

انواع مهاجرت

مسائل و موانع بازدارنده توسعه روستایی

ارتباط جمعیت و توسعه

رشد طبیعی جمعیت و مراحل انتقالی آن

شاخص­های اندازه ­گیری سالخوردگی.

میانه سنی

میزان و درصد سالخوردگی جمعیت.

نسبت وابستگی

دیدگاه­ ها و نظریه ­ها

دیدگاه ­ها و نظریه­ های مرتبط با توسعه

خاستگاه توسعه در مکاتب

تطورگرایی

نظریه­ های مهاجرت

دیدگاه ­های مرتبط با سالخوردگی

عقاید و نظریه ­های جمعیتی در ارتباط با ترکیب سنی

فهرست منابع

دانلود فایل