مبانی نظری و پیشینه تحقیق حجیت رأی اکثریت

دانلود فایل

عنوان: مبانی نظری و پیشینه تحقیق حجیت رأی اکثریت

 

فرمت فایل: word

تعداد صفحات: 90

اکثریت به دفعات در قرآن؛ کتاب آسمانی مسلمانان آورده شده است، که در این میان حدود هشتاد مرتبه در آن از اکثریت مذمت شده ‌است. خداوند در یکی از آیات می‌فرماید: «وَ اِنْ تُطِعْ اَکثَرَ مَنْ فِی الأَرضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سبیلِ اللهِ اِنْ یَتَّبِعُونَ اِلّا الظَّنَ وَ اِنْ هُم الّا یَخرُصُون؛ و اگر از بیش تر افراد روی زمین اطاعت کنی، تو را از راه خداوند منحرف و گمراه می‌کنند، زیرا آنان جز از گمان پیروی نمی‌کنند و آنان، جزء به حدس و گمان نمی‌پردازند».(انعام/ 116)

اکثریتی که به جای حق، در پی حدس و گمان باشند قابل پیروی نیستند. در انتخاب حق، دلیل و برهان لازم است نه حدس و گمان. پس اکثریت همه جا نه تنها دلیل بر حقانیت نیست بلکه گاهی به قیمت نابودی و انحراف انسان تمام می‌شود. به راستی اگر مردم گرد سِفال آمدند، دُرّ می‌شود؟ و اگر طلا را رها کردند سفال می‌شود؟ برای پاسخ به این سوال، به معیارهای اکثریت در قرآن؛ کتاب خداوند رجوع می کنیم.

 

2-3- اکثریت و ملاک حقیقت در قرآن

«اکثریت» علاوه بر آنکه معیار تشخیص حقیقت نیست، نمی‌تواند دلیل قاطع یا ارجح بر درستی باشد. به عبارت دیگر واقع ‌نمایی و کاشفیت اکثریت، مورد خدشه است. از این ‌رو اسلام هیچ گاه کمیت افراد را میزان حق و باطل قرار نداده است. چه بسا رأی یک نفر از رأی اکثریت یا همه ی مردم صحیح‌تر و منطقی‌تر باشد. در قرآن کریم آیات متعددی در نکوهش اکثریت آمده است:

ـ آیه ی 40 سوره ی یوسف؛ «وَلکِنَّ الناسِ لایَعمَلوُنَ؛ ولی بیش تر مردم نمی‌دانند».

ـ آیه ی 59 سوره ی غافر؛ «اَکثَرُ الناسِ لایُؤمِنوُنَ؛ ولی بیش تر مردم ایمان نمی‌آورند».

– آیه ی 61 سوره ی غافر؛ «وَلکِّنَ اَکثَرُ اَلناسَ لایُشکِروُنَ؛ ولی بیش تر مردم سپاس نمی‌گزارند».

– آیه ی 103 سوره ی یوسف؛ «وَ مَا اَکثَرُ اَلنّاسِ وَ لَوُ حَرَصتَ بِمُؤمَنینٍ؛ و بیش تر مردم، ولو سخت بکوشی و بخواهی، مؤمن نمی‌شوند».

– آیه ی 36 سوره ی یونس؛ «وَ ما یَتَبَعَ اَکثَرُهُم اِلاّ ظَنَاً اِنَّ اَلظَّنِ لایَغنِیَ مِنَ الحَّقِ شَیئاً؛ و بیش ترینه‌شان جز از گمان پیروی نمی‌کنند [و] گمان حق را به بار نمی‌آورد».

ـ آیه ی 116 سوره ی انعام؛ «وَ اِنَّ تَطَعُ اَکثَرُ مِن فِی الاَرضِ یَضلوُکِ عَنِّ سَبیلِ اللهَ اَن یَتَبِعوُنَ اَلا الظَّنِ وَ اِنّ هُم اِلا یَخرَصُونَ؛ و اگر از بیش تر مردم [این] سرزمین پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه می‌کنند [چراکه] جز از وهم و گمان پیروی نمی‌کنند و جز این نیست که دروغ می‌بافند».

ـ آیه ی 111 سوره ی انعام؛ «وَلکِّنَ اَکثَرُهُم یَجهَلوُن؛ ولی بیش ترشان [حقیقت را] نمی‌دانند».

ـ آیه ی 4 سوره ی ص؛ «… اِلَّا الَذینَ آمَنوُا وَ عَمِلوُا الصالِحاتِ وَ قَلیلٍ ما هُم…؛ به جز کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، و این ها بس اندک اند».

ـ آیه ی 100 سوره ی مائده؛ «قُل لایَستَّویَ الخَبیثٍ وَ الطَیِّبِ وَ لَو اَعجِبُکَ کَثرَهً الخَبیثٍ؛ بگو پلید و پاک برابر نیستند، و لو این که فراوانی پلید تو را به شگفتی اندازد».

ـ آیه ی 78 سوره ی زخرف؛ «وَ لکِنَ اَکثَرَهُم لِلحَّقِ کارَهوُنَ؛ ولی بیش تر شما خواهان حق نیستید».

ـ آیه ی 13 سوره ی سبأ؛ «وَ قَلیلٍ مِن عِبادِیَ الشَکُورٌ؛ و از بندگان من اندکی سپاسگزار هستند».

آیات مزبور، اکثریت افراد را جاهل، نافرمان از حق، ناسپاس، نادان، کافر و مانند آن معرفی می‌کنند. بنابراین اکثریت نمی‌تواند محور و ملاک حقیقت باشد. البته این بدان معنا نیست که هر گاه نظر اکثریت مطابق دیدگاه خاصی بود، نشانه ی بطلان آن دیدگاه به شمار آید. به عبارت دیگر نمی‌توان اکثریت را معیار باطل دانست. از این آیات تنها این مطلب استفاده می‌شود که اکثریت نمی‌تواند تنها معیار حق باشد و به گفته ی معروف منطقیین، «نَفِی شَیءٍ اِثباتُ ما عَداهً» نمی‌کند. در واقع محور و معیار نظام اسلامی، حق است و در این نظام هر حقی از خداوند متعال که حق محض است، سرچشمه می‌گیرد. و این نقطه مقابلی با نظام مردم سالاری غربی است که اکثریت؛ ملاک و محوریت حق را تشکیل می‌دهند. (جوادی آملی، 1367ش، چ1، ص90)

باید توجه داشت این ادعا بدین معنا نیست که در نظام اسلامی هیچ گاه از اکثریت آرای نمی‌توان استفاده کرد؛ بلکه در بعضی موارد و مراحل، «اکثریت» تنها راه حل برون ‌رفت از مسایل و مشکلات به شمار می‌آید و از اعتبار ویژه‌ای برخوردار است، که بحث خاص و جداگانه‌ای می‌طلبد و در مباحث بعدی به آن نیز اشاره خواهد شد.

برخى آیات، رأى اکثریت و جامعه ی مسلمانان را به شرط آگاهى مردم و نبود فریب‏هاى تبلیغاتى، معتبر و حجت مى‏داند؛ از جمله:

الف) آیه ی 121 آل عمران: «وَ اِذ غَدَّوتَ مِن اَهلِکَ تُبّوِىَ المُومِنینَ مَقَاعِدَ لِلقِتَالَ وَ اللهُ سَمیعٌ عَلیمٌ؛ و (یاد کن) زمانى را که در جنگ احد بامدادان از پیش کسانت بیرون آمدى (تا) مؤمنان را براى جنگیدن در مواضع خود جاى دهى، و خداوند شنوا و داناست».

برخى مفسران در ذیل آیه گفته‏اند: زمانى که کفار به مدینه حمله کردند، پیامبر صلى الله علیه وآله اصحاب و یاران خود را جمع نموده و با آنان مشورت کرد، که چگونه با مهاجمین روبه رو شوید؟ در این جلسه یکى از حاضرین به نام عبدالله بن ابى گفت: اى پیامبر خدا، بهتر این است که ما در مدینه بمانیم و جنگ را به داخل کوچه و خیابان‏هاى شهر بکشیم، چون چنین کنیم به طور حتم بر دشمن غلبه خواهیم کرد. در این جا برخى نوشته‏اند: رسول خدا به این رأى تمایل داشت و یا آن که اصرار می ورزید‏ه.اما سعد بن معاذ و پیروانش طایفه اوس که اکثریت جلسه (حدود هفتصد نفر) را تشکیل مى‏داد با این رأى مخالفت نموده و چنین گفتند: "اى پیامبر خدا، اگر به سراغ دشمن مهاجم نرویم و در شهر بمانیم آن ها گمان مى‏کنند که ما ترسیده‏ایم. ما باید از شهر خارج شویم، رسول خدا این رأى را پذیرفت و لباس رزم در بر کرد و آماده جنگ شد. (طباطبایى، 1374ش، ج7، ص 14)

ب) آیه ی 159 آل عمران: «وَ شاوَرَهُمُ فِى الاَمرِ فَاِذا عَزَمتَ فَتَوَکَلَ عَلَّى اللهِ؛ و در کارها، با آنان مشورت کن؛ اما هنگامى که تصمیم گرفتى، [قاطع باش و] بر خدا توکّل کن».

در تفسیر المنار ذیل این آمده است. در جنگ بدر لشکر اسلام طبق فرمان پیامبر صلى الله علیه وآله مى‏خواستند در نقطه‏اى اردو بزنند، یکى از یاران به نام حباب بن منذر گفت: اى پیامبر خدا، محلى را که براى لشکرگاه انتخاب کرده‏اید، طبق فرمان خداست، که تغییر آن جایز نباشد یا به صلاح دید خود شماست. پیامبرصلى الله علیه و آله فرمود: فرمان خاص در آن نیست.

حباب گفت: این جا به این دلیل و آن دلیل براى اردو زدن مناسب نیست، دستور دهید لشکر از این جا حرکت کند و در نزدیکى آب براى خود محلى انتخاب نماید. پیغمبر اکرم نظر او را پسندید و مطابق رأى او عمل کرد. (رشیدرضا، 1999م، ج4، ص 200)

ج) آیه ی 38 شورا: «وَ اَمرَهُم شُورَى بَینَهُم؛ و کارهایشان به صورت مشورت در میان آن هاست»؛ دو نکته درباره ی آیه ی فوق قابل توجه است:

یکم: این آیه بر خلاف آیه ی قبلى است. زیرا احتمال دارد آیه ی پیشین به لحاظ شأن نزول واژه «الامر» متعلق به موضوع نبرد با خصم منحصر باشد، ولى این آیه به طور حتم امور بسیارى را شامل است. به همین دلیل، آیه فوق امور اجتماعى و سیاسى را نیز شامل مى‏گردد.

دوم: اگر لازمه عمل به «شورا» احترام گزاردن به آراى عمومى و ترجیح نظر اکثریت در جامعه است، بى تردید آیه مورد بحث بستر و جایگاه چنین حکمى را بیان کرده و متذکر مى‏شود که عمل به آراى اکثریت در همه جا و در هر جامعه‏اى درست نیست، بلکه در آن اجتماعى صحیح است که داراى اوصاف مذکور در این آیه باشد. بر اساس آیه، اوصاف لازم براى حجیت قول اکثریت چنین است:

1- گروهى که از گناهان بزرگ و اعمال زشت اجتناب مى‏ورزند.
2- افرادى که در هنگام خشم، گذشت و عفو مى‏کنند.
3- کسانى که از آنچه به آن ها روزى داده شده، انفاق مى‏کنند.
4- جمعى که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز بر پا مى‏دارند.
5- و بالاخره کسانى که هر گاه ستمى به آن ها برسد، تسلیم ظلم نشده و یارى مى‏طلبند.

نتیجه این که بر اساس مفاد آیه، قول هر اکثریتى نشانه حق نیست، بلکه حق را در آن جمعى مى‏توان یافت که صفات بالا را در خود جمع کرده باشد. (به تحلیل از؛ قاضی زاده، 1376، ش6، ص13)

 

فهرست مطالب:

سابقه پژوهش

اکثریت و انواع آن

لفظ اکثریت و مشتقات آن در قرآن

واژه ی اکثر در قرآن

بستر و جایگاه کثرت در قرآن

منزلت اکثریت

قرآن و رأی اکثریت

اکثریت و ملاک حقیقت در قرآن

رأی اکثریت؛ تجسم اراده ی الهی

اکثریت مذموم از نظر قرآن کریم و فقه شیعی

اجماع یا رأی اکثریت

2 آیات اکثریت در قرآن کریم

تحلیل و بررسی آیات اکثریت در کتب اسلامی(شیعی)

حق و اکثریت

قلمرو اکثریت

اسلام شیعی و اکثریت

شهرت و اقسام آن

تفاوت شهرت و اکثریت

اکثریت مورد نظر اسلام

دلایل اعتبار رأی اکثریت

دلایل عقلی

. حکم عقل

. سیره عقلا

دلایل نقلی و روایی

دلایل فقهی

دلایل ترجیح حق اکثریت بر حق اقلیت

آسیب شناسی کثرت گرایی

اکثریت در زمامداری اسلامی

مبانی و حجّیت اکثریت در حکومت پیامبر (ص)

اکثریت و نقش آن در زمامداری امامان معصوم (ع)

نقد و ارزیابی

اکثریت از دیدگاه فقها و علمای شیعی

اکثریت در جوامع امروزی

نمونه هایی از آشکارترین نمادهای مشارکتی اکثریت

بیعت

خیرخواهی و نظارت مردم بر دستگاه حکومت

شورا، حضور و تأثیر گزاری

اراده ی اکثریت در نظام ولایت فقیه

ولایت فقیه و دموکراسی(اکثریت)

شیوه ی قانون گزاری در جمهوری اسلامی ایران و رای اکثریت

اکثریت یا مردم سالاری

حکومت جمهوری اسلامی ایران به عنوان حکومتی اکثریتی – اسلامی

حکومت دموکراسی و پناهگاهی به نام اکثریت

ولایت اکثریت به معنای سلطه ی انتخابی است نه سلطه ی حکومت

اعتبار رأی اکثریت در ساختار حکومتی امروزی

اکثریت و مشارکت های سیاسی و اجتماعی در جوامع اسلامی

نمایندگی و اکثریت

اکثریت و مبانی حجیت امروزی

جانب مشورت در حکومت دارای اسلامی(شیعی) امروزی

رأی اکثریت و انتخابات

میزان رأی اکثریت است

حاکمیت و اراده ی اکثریت در نظام اسلامی(شیعی)

یک تناقض و دفع آن

فهرست منابع

 

دانلود فایل