مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلالات اضطرابی ، تعلل ورزی، مدیریت استرس و حل مسألۀ اجتماعی
اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد در حد اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان یک پاسخ سازش یافته تلقی می شود. فقدان اضطراب ممکن است فرد را با مشکلات و خطرهای قابل ملاحظه ای مواجه گرداند. اضطراب است که فرد را وا می دارد تا برای معاینه کلی به پزشک مراجعه کند یا در یک جاده لغزنده با احتیاط رانندگی کند و بدین ترتیب زندگی طولانی ترو بارورتری داشته باشد. بالعکس اضطراب مرضی نیز وجود دارد چرا که اگر حدی از اضطراب می تواند سازنده و مفید باشد و اگر اغلب مردم اضطراب را تجربه می کنند اما این حالت ممکن است جنبه مزمن و مداوم بیابد که در این صورت نه تنها نمی توان پاسخ را سازش یافته دانست بلکه باید آنرا به منزله منبع شکست، سازش نایافتگی و درماندگی فراگیری دانست که فرد را از بخش عمده ای از امکاناتش محروم کند، فقط بر اساس راهبردهای محدود کننده آزادی و انعطاف فردی کاهش می یابد و طیف گسترده اختلال های اضطرابی را که از اختلال های شناختی و بدنی تا ترس های غیر موجه و وحشتزدگی ها گسترده اند به وجود می آورد (دادستان،1383).
اساساً اضطراب را نمیتوان در قلمرو آنچه تحت عنوان آزردگی مشخص میشود محدود کرد، چرا که احساس اضطراب نه تنها در بیماران افسرده، وسواسی و روان گسسته وجود دارد، بلکه در افراد بهنجار نیز به صورتهای مختلف، پدیدار میگردد. شاید به همین دلیل است که در مورد اضطراب نمیتوان تعریف مشخص و روشنی را ارائه داد، چرا که اضطراب در افراد مختلف به گونههای متفاوت بیان میشود. با توجه به موارد ذکر شده میتوان در زیر به تعاریفی در زمینه اضطراب پرداخت:
لافون[1] اضطراب را این چنین تعریف میکند: اضطراب یک انتظار به ستوه آورنده است و ممکن است در تنشی گسترده، موحش و اغلب بینام اتفاق میافتد، این حالت که به شکل احساس و تجربه کنونی است مانند هر اغتشاش هیجانی در سطح همبسته روانی و بدنی در فرد پدید میآید و ممکن است یک تهدید عینی و اضطرابآور داشته باشد. در واقع اضطراب به عنوان احساسی رنجآور است که با یک موقعیت ضربهآمیز کنونی یا به انتظار خطری که به شئی نامعینی وابسته است، تعریف میشود (دادستان، 1375).
– اضطراب یک حالت احساسی و هیجانی است که از خصوصیات برجسته آن تولید حالت بیقراری و دلواپسی است که با اتفاقات زمان و شرایط تناسب ندارد (معانی، 1370).
– اضطراب حالت هیجانی ناخوشایند و مبهم و وضعیت تحریک تشدید شده هیجانی است که اساسا نگرانی یا ترس را هم دربر دارد (آرتور[2]، 2007).
– اضطراب را در واقع همه انسانها تجربه میکنند، اضطراب احساس ناخوشایند و اغلب مبهم دلواپسی است که با یک یا چند تا از احساسهای جسمی همراه میگردد (آلن[3]، 1990).
اما تعریف D.S.M.I.V – از اضطراب این گونه است :
نگرانی پیشاپیش نسبت به خطرها، بدبختیهای آینده، توأم با احساس بیلذتی، با نشانههای بدنی تنش، منبع پیش بینی نشده میتواند درونی یا بیرونی باشد (پورافکاری، 1368).
و نهایتاً این که اضطراب عبارت است از احساس مبهم و توأم با ناراحتی که اغلب منشاء و علت مشخصی ندارد، و برای فرد شناخته شده نیست (آرلن[4]، 1998).
دست یافتن به تعریفی دقیق از اصطلاح اضطراب بسیار دشوار است. اکثر نظریه پردازان با لانگ موافقند که اضطراب یک مفهوم فرضی است. یعنی اضطراب نوعی تصور است که وجود خارجی و عینی ندارد ولی در تفسیر پدیده های مشاهده پذیر می تواند مفید باشد. لانگ مدلی سه سیستمی از اضطراب ارائه داده است که به طور وسیع به فهم تعریف های مختلف کمک کرده است. نیمرخ اضطراب در افراد مختلف بسته به اینکه کدام نظام بیشترین تأثیر را پذیرفته است، متفاوت خواهد بود. اضطراب در وسیع ترین معنی، به عنوان یکسری پاسخ های جسمی، روانی و رفتاری به فشار روانی در نظر گرفته می شود (پاول و انرایت، 1991).
دادستان (1382)، اضطراب را به عنوان واکنش فرد در مقابل یک موقعیت ضربه آمیز، یعنی موقعیتی که تحت تأثیر بالا گرفتن تحریک ها اعم از بیرونی و درونی واقع شده و فرد در مهار کردن آنها ناتوان است در نظر می گیرد. همچنین، اضطراب ناراحتی در عین حال روانی و بدنی است که بر اثر ترس مبهم و احساس ناامنی و تیره روزی قریب الوقوع در آدمی به وجود می آید.
به عقیده کوپر[5](2010)، هر نیروی که ثبات روانی یا جسمی را از میدان خویش سوق دهد و در فرد ایجاد فشار نماید، اضطراب نامیده می شود. یا می توان گفت اضطراب وقتی روی می دهد که تهدید نسبت به فرد وجود داشته باشد. یک تهدید برحسب این که چه مفهومی برای فرد دارد می تواند ایجاد فشار نماید.
به نظر رولو می [6]، اضطراب عبارت است از " ترسی که در اثر به خطر افتادن یکی از ارزشهای اصولی شخص ایجاد می شود (رولومی، 1983). هر کسی ترس ها و نگرانی هایی دارد. فروید ادعا می کرد اگر اضطراب و ناراحتی همرا با آن، افراد را برانگیزد راه های جدید مقابله با معضلات زندگی را تشخیص دهند، می تواند انطباقی باشد. اضطراب خواه انطباقی باشد یا غیر انطباقی، می تواند موجب ناتوانی شدید گردد. اضطراب علل بسیاری دارد و همه مردم در زندگی آنرا تجربه می کنند. طبیعی است که مردم هنگام مواجهه با موقعیت های تهدید کننده و تنش زا مضطرب شوند، اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح، امری غیر عادی است. اضطراب شامل احساس عدم اطمینان در ماندگی و بر انگیختگی فیزیولوژیکی می شود. شخصی که مضطرب است از عصبی بودن و تنش و بی قراری و تحریک پذیری شکایت می کند و اغلب در به خواب رفتن مشکل دارد. اضطراب شدید ممکن است بعد از وقوع یک حادثه، با پیش بینی حادثه ای در آینده، یا براثر تصمیم به مقاومت در برابر اشتغال ذهنی به موضوعی خاص. یا به هنگام تغییر جنبه نامطلوبی از رفتار، یا برخورد با محرک ترس آور، روی می دهد. رفتارهای مشاهده شده در اضطراب هر چند بسیار متنوع هستند، اما در یک چیز مشترک اند: تغییر یا احتمال تغییر در هر موقعیت آشکار ساز اضطراب دخیل است (ساراسون[7] و ساراسون،1987).
اگر چه مقدار محدودی اضطراب برای رشد بشر ضرروی است ولی مقدارزیاد آن نیز باعث اختلال رفتار می شود واغلب اوقات شخص را مجبور به نشان دادن رفتار نوروتیک یا پسیکوتیک می نماید (شاملو ، 1369).
زبان فرانسوی نگرانی را از اضطراب جدا می کند. در بین مردم آلمان واژه Angst و در بین مردم آنگوساکسن Anxiety به هر دو معنی به کار می رود (پورو[8]، بنقل از شجاع رضوی، 1376).
برای اولین بار پزشک آمریکایی بنام برد[9] در سال 1869 اضطراب را تعریف کرد. از سال 1890 برمید اضطراب را اختلالی تعریف می کرد که نشانه آن یک احساس انقباض و خفگی است. فروید در سال 1989 نوروز اضطراب را به عنوان یک واحد بالینی باز شناخت. علامت اصلی این بیماری نگرانی، اضطراب و دلهره می باشد. در اوایل سال 1910 سر ویلیام اسلر[10]، متوجه ارتباط بین درد سینه و هیجانات زندگی شد و کشف کرد که اضطراب و فشار باعث بیماری می گردد.
کانن[11] اثرات اضطراب روی حیوانات و انسان ها را مطالعه کرد، به خصوص واکنش «جنگ و گریز» را مورد توجه قرار داد. یکی از اولین تلاش های علمی برای تشریح فرآیند بیماری های وابسته به اضطراب به وسیله پزشک دانشمند هانس سلیه به عمل آمد. او در سال 1946 برای مرزی که در مقابل حالت های اضطراب آور قرار می گیرد سه مرحله قائل شد:
واکنش در برابر خطر
مقاومت
فرسودگی یا عجز (کوپر[12]، به نقل از مدیحی، 1370)
اریک فرام در سال 1965 نظریه خود را بر تعارض بین نیاز فرد برای آزادی و اضطرابی که آزادی پیش می آورد بنا نهاده است (آزاد، 1376).
[1] -Lafon
[2] -Arthur
[3] -Allen
[4] -Arlene
[5] -Cooper
2 -Rollo May
1 -Sarasun
[8]- Pouro
[9] -Berd
[10] -William Esler
[11] -Cannen
[12] -Cooper
فهرست مطالب
اضطراب
اختلالات اضطرابی از دیدگاه DSM-IV-R
اختلال اضطراب منتشر
اختلال وحشت زدگی
اختلال فشار روانی پس آسیبی
اضطراب آشکار و پنهان
عناصر اضطراب
شیوع اضطراب
ریشه ها و عوامل اضطراب
درجات اضطراب
تشخیص بالینی اضطراب
انواع پاسخ به اضطراب
دیدگاه صاحبنظران در خصوص اضطراب و منشأ آن
نظریه روانکاوی فروید
دیدگاه سالیوان
دیدگاه هورنای
دیدگاه اتورانک
دیدگاه آدلر «روانشناسی فردی»
نظریه پرز «گشتالت درمانی»
اضطراب از دیدگاه رفتارگرایی
دیدگاه راجرز
دیدگاه الیس
دیدگاه گلاسر
دیدگاه علوم پزشکی و زیستی در خصوص اضطراب
تفاوت و تشابه اختلالات اضطرابی
تعلل ورزی
تعلل ورزی تحصیلی
دیدگاه های موجود در مورد تعلل ورزی
تعلل به عنوان یک مشکل رفتاری
تعلل به عنوان یک مشکل شناختی
تعلل به عنوان یک مشکل انگیزشی
تعلل به عنوان یک عادت
تعلل به عنوان یک اختلال شخصیتی
شیوع تعلل ورزی
انواع و اقسام تعلل ورزی
شیوه های درمانی تعلل ورزی
نظریه منطقی-هیجانی الیس
نظریه درمان شناختی
نظریه خودناهمگنی
نظریه مدیریت زمان
نظریه پردازش اطلاعات
نظریه مدیریت رفتار
نظریه انگیزشی
ارتباط میان تعلل ورزی و سایر ویژگی های روانشناختی
مدیریت استرس
استرس یا فشار روانی
منابع استرس
وقایع آسیب زا
رویدادهای زندگی
تعارضات درونی
استرس ناشی از دگرگونی های اجتماعی
مدل های نظری استرس
مدل مبتنی بر محرک
مدل مبتنی بر پاسخ
پاسخ های فیزیولوژیک به استرس ها
پاسخ های روان شناختی به تنیدگی
مدل تعاملی
حل مسأله اجتماعی
مهارت های حل مسئله
الگوهای حل مسئله
آموزش روش حل مسئله
پیشینه پژوهشی
پژوهش های انجام شده در داخل کشور
پژوهش های انجام شده در خارج از کشور
منابع ومآخذ